۱۳۹۹ مرداد ۳, جمعه

بهاییان،شهروندان محروم از تحصیل در ایران



بعد از انقلاب 1357 و با شروع روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران، شرایط زندگی و تحصیل برای شهروندان بهایی بسیار سخت شد و آنها  را از تحصیلات عالی محروم کردند. با آنکه طبق اصل‏ ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف به فراهم آوردن رایگان وسایل‏ آموزش‏ و پرورش ‏ برای همه مردم ایران فارغ از هر نژاد، اقلیت و مذهب تا پایان‏ دوره‏ متوسطه وهمچنین گسترش وسایل‏ تحصیلات‏ عالی‏  تا سر حد خودکفایی‏ کشور به‏ طور رایگان است، اما  چون پيروان آیین بهائيت در قانون اساسی ايران  به عنوان اقليت مذهبی رسمی پذیرفته نمیشوند لذا  از  تمامی حقوق مربوط به اقليتهای مذهبی محروم اند. بهاییان طبق مصوبه شوری عالی انقلاب فرهنگی  مصوب اسفندماه 1369، اجازه ثبت نام در دانشگاهها ومراکز آموزش عالی را ندارند و در صورت مشاهده ضمن گزارش امر نه تنها از ثبت نام انها جلوگیری می شود بلکه در صورت ثبت نام شدن اخراج می گردند. در زمان دولت اصلاح طلب محمد خاتمی، با حذف بخش مذهب از برگه ثبت نام آزمون سراسری ،امکان شرکت بهائيان در آزمونهای ورود به دانشگاهها فراهم آمد اما آن گونه که مسئولین دفتر جامعه بين المللی بهائيان در سازمان ملل  وعده ای از  بهائيان ايران می گويند،  اين دسته از افراد نیز هرزمان که بهائی بودنشان بر مسئولان دانشگاهها معلوم می شد از تحصيل محروم می شدند.

آریا احسانی، وفا نو بخت ، سراج صفریان، شمیم ایدلخایی،  نگار ایقانی، روژان احسانی، آیلار روشن نهاد ،نگین فروغی ، درسا مصطفوی، و بسیاری دیگرهمگی از جمله دانش آموزان فرهیخته و ممتاز و پذیرفته شدگان کنکور سراسری هستند که با وجود داشتن رتبه بالا در کنکور به دلیل اعتقادی با نقص پرونده مواجه و از تحصیل در دانشگاه محروم شدند. عده ای ازجوانان بهایی امکان مهاجرت به کشورهای دیگر را پیدا میکنند و همچون خانم  دکتر شبنم رعایاتی اردکانی فارغ التحصیل از دانشگاه ام ای تی بوستون بعنوان دومین زن تاریخ فیزیک جهان  و برنده جایزه اندریاس آکریوس و یا آقای دکتر پدرام روشن ، دانشمند ایرانی پردازشگر کوانتومی گوگل،  مایه افتخار و غرور هر ایرانی می شوند ،و عده ای دیگر نیز در موسسه زیر زمینی علمی آزاد بهاییان بطور مخفیانه درس می‌خوانند، موسسه‌ای که به دلیل برخوردهای امنیتی، محدودیت‌های فراوانی دارد. ندا اشراقی ، شهروند بهایی که در سال ۹۶ از دانشگاه کاشان اخراج شد بعد از محرومیت از تحصیل در دانشگاه‌ کاشان، در این موسسه مشغول به تحصیل شد . او می‌گوید این دانشگاه زیرزمینی  در آن زمان رشته‌های محدودی داشت.. بچه ها اگر امکان پذیرش از خارج از کشور را نمی یافتند، مجبوربودند تنها در یکی از 10 رشته این موسسه بصورت مخفیانه درس بخوانند وازخیر رشته مورد علاقه شان بگذرند. البته شایان ذکر است که  جمهوری اسلامی ایران موسسه علمی آزاد بهاییان را غیرقانونی میداند و فعالیت آن را ممنوع اعلام کرده است.

 

 

 در سالهای اخیر،محرومیت بهاییان از تحصیل در مقطع دانشگاه به مقاطع تحصیلی پایین تر هم رسید. محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی  در روز چهارشنبه، ۲۰ شهریور1398 در جلسه هیأت دولت  منع تحصیل دانش آموزان پیرو ادیان غیر رسمی را در مدارس سراسر کشور اعلام کرد. به گفته وی اگر دانش آموزان اظهار به داشتن دینی  به جز ادیان رسمی کشور کنند، تحصیل آنها در مدرسه‌ها ممنوع است. تا کنون محروم کردن کودکان از هرملیت، جنس و نژاد و مذهبی از تحصیل، در هیچ کجای دنیا صورت نگرفته است. اما اینک وزیر به اصطلاح آموزش و پرورش جمهوری اسلامی رسمأ با وقاهت تمام اعلام می‌کند که این کودکان معصوم    تنها به جرم اعتقاد مذهبی پدر و مادر شان به آیینی خاص حق تحصیل در مدارس ایران را ندارند ادیب ولی ، جوان 15 ساله ، ساکن کرج و برنده چندین مدال در مسابقات رباتیک و هوش مصنوعی در داخل و خارج از کشور، دانش آموزی که مایه سربلندی و افتخار هر معلم و مدرسه ای است ، تنها به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل در مدرسه ای که سه سال در آن درس خوانده بود، با وجود داشتن معدل بالای 19 در پایه نهم ، محروم شد.این امر واکنش وزارت خارجه آمریکا را نیز در پی داشت .اینگونه تبعیض ها که تنها مختص ایران است همواره به مردم ایران صدمه زده و با استعدادترین و باهوش ترین شهروندان خود را از دست یابی به توان بالقوه خود محروم می کند. نقض حقوق بهاییان در ایران به عنوان اقلیت دینی غیر رسمی در ایران، عمری به درازای جمهوری اسلامی دارد.  شرایطی که تاکنون در بسیاری از جوامع بین المللی مورد بحث و مذاکره قرار گرفته است.

 اشاره به آزار و اذیت  وحشیانه بهاییان ، بازداشت خودسرانه و انتقال آنها به مکانهای نامعلوم، منع تحصیل و اشتغال، پلمب خودسرانه مغازها ، اخراج  از محل کار و تخریب گورستان های بهاییان بر پایه اتهامات بی‌اساس تنها به دلیل خصومت  ودشمنی دیرینه این نظام  با آئین بهائی و آموزه‌های آن بوده است؛ آموزه‌هایی که تنها بر صداقت، برابری زنان و مردان، محبت و خدمت  به همنوع، و هماهنگی علم و دین تأکید دارد و هدفی جز صلح جهانی ندارد. این برنامه تنها بیانگر قطره ای از دریای ظلم و ستمی است که در جمهوری اسلامی ایران بر شهروندان بهایی میگذرد. تا درودی دیگر بدرود.

مریم افتخار

احمد کشاورز مویدی

 

 



بچه‌های انتظار؛ رنج مادری از زندان




علی و کیانا فرزندان نوجوان «نرگس محمدی»، فعال حقوق بشر زندانی، در پیامی ویدیویی از مردم خواسته‌اند صدای آن‌ها باشند تا آن‌ها بتوانند صدای مادرشان را بشنوند.

نرگس محمدی نزدیک به ۱۱ ماه است که اجازه تماس با فرزندانش را که در پاریس زندگی می‌کنند، نداشته است. نرگس سال ۱۳۷۸ با «تقی رحمانی»، نویسنده و فعال سیاسی، ازدواج کرد و سال ۱۳۸۶ علی و کیانا فرزندان دوقلوی آن‌ها به دنیا آمدند. بارها دستگیری و فشار نهادهای امنیتی بر تقی رحمانی باعث شد او سال ۱۳۹۰ ایران را به مقصد فرانسه ترک کند و علی و کیانا سال‌ها از پدر دور باشند. آن‌ها پس از بازداشت مادرشان در تابستان ۱۳۹۶ چاره‌ای جز سفر به پاریس و بودن در کنار پدرشان را نداشتند.

حالا یازده ماه است که حتی نتوانسته‌اند صدای مادرشان را از پای تلفن بشنوند. نرگس محمدی در این مدت بارها در زندان به مقامات قضایی نامه نوشت و از آن‌ها خواست تا امکان صحبت با فرزندانش را که حق قانونی او به عنوان یک زندانی است فراهم آورند، اما این اتفاق هنوز میسر نشده است. خانم محمدی در یکی از نامه‌های خود نوشته است: «ای کاش لااقل صدایتان را می‌شنیدم. بارها تقاضای تلفن داده‌ام اما با آن مخالفت شده است. می‌گویند چون من زندانی امنیتی هستم و پدرتان تقی رحمانی است اجازه تماس تلفنی ندارم

پس از انتشار ویدیوی علی و کیانا، کاربران توییتر با هشتگ «صدای نرگس باش» خواستار تحقق این خواسته شده‌اند. این هشتگ طی چند ساعت هزاران بار مورد استفاده قرار گرفته و بازنشر شده است و در ایران تبدیل به ترند اول شبکه اجتماعی توییتر شده است.

عدم امکان تماس مادر زندانی با فرزند البته تنها مختص نرگس محمدی و فرزندانش نیست. مادران زندانی زیادی هستند که در مقاطعی قادر به ملاقات، حرف زدن با کودکان خود و یا حتی گرفتن مرخصی پس از سال‌ها زندان نشده‌اند. در واقع محدودیت امکان ارتباط مادر زندانی با کودکانش یکی از اهرم‌های آزار و اذیت و تحت فشار قرار دادن زن زندانی است تا علاوه بر محدودیت‌های دیگر، از حق شنیدن صدا یا صورت و لمس فرزندانش نیز محروم شود.

برخورد جنسیتی دستگاه قضایی با زندانیان

«ریچارد راتکلیف»، همسر «نازنین زاغری»، پس از دیدن ویدیو کودکان نرگس محمدی درباره شرایط مشابهی که نازنین با گابریلا تجربه کرده است، به ایران‌وایر گفت: «بازجویان بند دو-الف زندان اوین با استفاده از گابریلا، نازنین را تحت فشار قرار می‌دادند. نازنین را تهدید می‌کردند که دخترش را به انگلیس برمی‌گردانند یا او را به زندان می‌آورند. در لحظاتی هم جلوی نازنین با کودکان خود تماس می‌گرفتند تا به او نشان دهند که چه چیزی را از دست داده است. این یک رنج مدام بود

نازنین زاغری، شهروند ایرانی‌بریتانیایی، پانزدهم فروردین ۱۳۹۵ هنگام خروج از ایران بازداشت شد. اتهام او براندازی نرم از طریق همکاری با شرکت‌های خارجی عنوان شد. هم‌زمان با بازداشت او، پاسپورت دختر دو ساله‌اش گابریلا نیز در فرودگاه ضبط شد و او نیز اجازه خروج نداشت. نازنین مدت‌ها از دیدن فرزندش محروم بود. گابریلا مدتی را نزد خانواده نازنین گذراند و نوزدهم مهر ماه ۱۳۹۸ هم‌زمان با پنج سالگی و شروع دوران مدرسه، به انگلیس نزد پدر خود بازگشت.

همسر نازنین زاغری به نامه اخیر خود به «محمدجواد ظریف» اشاره می‌کند و می‌گوید: «سوء استفاده مدام از زندگی خانوادگی زندانیان از سوی مقامات زندان موضوعی است که من دو هفته پیش طی نامه‌ای به ظریف نوشتم. اینکه در حالی که آن‌ها سعی می‌کنند با گروگان نگه داشتن نازنین، پول خود را از دولت انگلیس بگیرند، زنی از دیدن کودکی کردن اولین فرزندش محروم می‌شود و به احتمال زیاد آخرین شانس برای مادر شدن هم از او گرفته می‌شود

اشاره راتکلیف به بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی انگلیس به ایران در ازای معامله تانک‌های چیفتن است که پیش از انقلاب صورت گرفته است. پس از دستگیری زاغری، گمانه‌هایی مبنی بر این که نازنین زاغری برای تحت فشار قرار دادن دولت بریتانیا بابت پرداخت این بدهی زندانی شده است، مطرح شد.

ریچارد راتکلیف درباره برخورد جنسیتی ماموران و دستگاه قضایی ایران برای تحت فشار قرار دادن زندانیان می‌گوید: «تجربه من این است که سرویس‌های امنیتی و مقامات زندان‌های ایران در بی‌رحمی‌های خود بسیار جنسیتی فکر می‌کنند. مثلا مردهای زندانی اغلب برای امنیت همسر و فرزندان‌شان تهدید می‌شوند و احساسی به آن‌ها القا می‌شود که در زندان توانایی محافظت از آن‌ها را ندارند و برای تحت فشار قرار دادن زنان زندانی نیز اغلب از اهرم کودکان‌شان و محرومیت از تماس و دیدار با فرزندان‌شان استفاده می‌کنند. به آن‌ها در داخل زندان گفته می‌شود که از سوی همسران و کودکان‌شان رها شده‌اند، یا هشدار می‌دهند که ممکن است برادرهایشان بازداشت شوند. به آن‌ها این حس القا می‌شود که آن‌ها مقصر تمام دردها و ناراحتی‌های پیش‌آمده برای خانواده‌هایشان هستند

نازنین زاغری از جمله زندانیانی است که به خاطر شیوع ویروس کرونا به مرخصی آمد، اما مرخصی او با مچ‌بند الکترونیکی است. در روزهایی که نازنین زاغری در حبس خانگی است، رنج دیگری را در قلبش تاب می‌آورد؛ دوری از تنها فرزندش: «راستش گابریلا در ماه‌های آخری که در ایران بود میلی به دیدن مادرش نداشت و اکنون هم که به انگلیس بازگشته، تماس‌های تلفنی با مادرش را محدود کرده است

علی و کیانا را می‌فهمم

زن زندانی دیگری که این روزها کمتر از او می‌شنویم، «نسرین ستوده»، حقوقدان و فعال حقوق بشر، است. اولین باری که او در شهریور ۱۳۸۹ بازداشت شد، دو فرزندش مهراوه و نیما خردسال بودند، اما این کودکان بارها از ملاقات حضوری، ملاقات کابینی و تماس تلفنی، با عناوین مختلف محروم شدند. آن‌ها سه سال، تا شهریور ۱۳۹۲، در غیاب مادر و در محرومیت از دیدن و لمس کردنش بزرگ شدند.

نسرین ستوده شانس بودن با فرزندانش را از تاریخ ۲۷شهریور۱۳۹۲ تا ۲۳خرداد۱۳۹۷ که مصادف با دومین دور بازداشتش بود، داشت. در واقع کمتر از پنج سال بعد، او دوباره به خاطر فعالیت‌های مدنی و دفاع از حقوق موکلانش راهی زندان اوین شد. این بار کودکانش کمی بزرگ‌تر شده بودند، اما خلا حضور مادر و تبعات روحی آن در زندگی‌شان به پهنای یک دریا وجود دارد.

«رضا خندان»، همسر او، یک روز پس از پخش ویدیو فرزندان نرگس محمدی، درباره تجربه خود به ایران‌وایر گفت: «من شرایط علی و کیانا را کاملا می‌فهمم و می‌دانم چقدر برایشان سخت است که حتی ارتباط تلفنی با مادرشان هم از آن‌ها دریغ شده است

رضا خندان که خود نیز تجربه بازداشت را دارد، می‌گوید: «من این را می‌توانم بگویم که وقتی پدر و مادری بازداشت می‌شوند بزرگ‌ترین دغدغه‌شان فرزندان‌شان است که بیرون زندان جا گذاشته‌اند. زندان برای هر کسی سخت است، اما داشتن بچه شرایط را سخت‌تر می‌کند. واقعیت این است که ملاقات فرزندان و والدین پشت میله‌ها کار بسیار سختی است و رنج و زخم آن برای همیشه باقی خواهد ماند

به گفته رضا خندان، از اوایل اسفند ماه ۱۳۹۸ و هم‌زمان با تایید وجود ویروس کرونا در ایران، ملاقات‌های حضوری ممنوع شده و ملاقات‌های کابینی نیز در فضای سخت‌تری امکان‌پذیر است: «در سالن ملاقات کابینی، علاوه بر شیشه‌های دوجداره‌ای که بین زندانی و ملاقات‌کننده نصب شده است، نرده‌هایی نیز اضافه شده که حداقل دید را هم از بین می‌برد. وضعیت ما هم که در ایران هستیم چندان فرقی نمی‌کند و بچه‌ها بیش از ۵ ماه است که مادرشان را نتوانسته‌اند ببینند. هم نگرانی از ابتلا به بیماری کرونا و هم نگرانی از بدتر شدن وضعیت روحی بچه‌ها باعث شده است که فعلا به ملاقات نروند. ما وقتی به سالن ملاقات می‌رفتیم، من احساس می‌کردم که رفتار بچه‌ها دیگر عادی نیست، پرخاشگر و حساس می‌شوند و سخت است همه این رفتارها را کنترل کردن

او با اشاره به اینکه تماس تلفنی عادی زندانیان با اعضای خانواده‌شان نیز محدود است، می‌گوید: «زندان اوین تماس‌های تلفنی زندانیان با بیرون را بسیار محدود کرده است. آن‌ها سه بار، هر بار به مدت ۱۰ دقیقه، می‌توانند صحبت کنند که تازه بعضی وقت‌ها وسطش تلفن قطع یا خراب می‌شود. اما ما مثلا سه نفر هستیم که می‌خواهیم با نسرین صحبت کنیم، تازه بعضی اوقات افراد دیگر خانواده و یا وکیل هم اضافه می‌شوند و باید این زمان ده دقیقه‌ای میان همه تقسیم شود. این باعث می‌شود که بچه‌ها به خصوص نیما به هم بریزند. مسئولان زندان هر روز شرایط را به جایی می‌رسانند که تحملش برای بچه‌ها و والدین‌شان سخت‌تر شود

«مریم اکبری منفرد»، یکی دیگر از مادران زندانی است که از سال ۱۳۸۸ با حکم ۱۵ سال حبس در بند زنان زندان اوین به سر می‌برد. او از زمان بازداشت تا کنون، حتی از یک روز مرخصی هم بی‌بهره بوده است. خانم منفرد دارای سه فرزند است و در زمان بازداشتش دختر کوچکش سه ساله بود. آن‌ها در غیاب مادرشان بزرگ شدند و به ندیدن او و عدم حضورش در زندگی‌شان عادت کردند.

«حسن جعفری»، همسر او، در مهر ماه ۱۳۹۸، در گفت‌وگویی با «کمپین حقوق بشر در ایران» گفته بود: «دختر کوچک من سه سال داشت وقتی مریم را بردند، زمانی که رفت اول ابتدایی، گفتیم ده دقیقه با مامور مادرش را بیاورید فقط بچه روز اول مدرسه مادرش را ببیند نگذاشتند. رفت راهنمایی باز نگذاشتند و همین‌طور بچه سه ساله شد ۱۳ ساله

 


۱۳۹۹ تیر ۳۱, سه‌شنبه

صدور حکم قطعی 28سال حبس تعزیری و20 ملیون ریال جریمه نقدی برای یازده هموطن بهایی در شیراز

 


 


        صدور حکم قطعی 28سال حبس تعزیری و20 ملیون ریال جریمه نقدی برای یازده هموطن بهایی در شیراز

در تاریخ 15 تیرماه 99 دادگاه تجدید نظر برای شهروندان بهایی درشیرازبه ریاست قاضی کشکولی تشکیل شد و این یازده هموطن به اتهامات تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروه های معاند دادگاهی شدند که پیش تر دردادگاه بدوی به ریاست قاضی ساداتی و دادیاری آقای محمد خسروانی به حبس های یک تا 13 سال محکوم شده بودند .این در حالیست که اتهامات ایشان کاملا بی اساس بوده است و صرفا بخاطر اعتقاد به دیانت بهایی دستگیر شده اند.

 در این دادگاه آقای نوید _بازماندگان وخانم ها: بهاره_ قادری ،سودابه _حقیقت  ،الهه_سمیع _زاده ،نورا پورمرادیان هر کدام به دو سال و نه ماه حبس تعزیری و خانم الهه_سمیع زاده علاوه بر حبس  به ده ملیون ریال مجازات نقدی هم محکوم شده است . خانم  نیلوفر_حکیمی به 5سال ونه ماه حبس محکوم شده است . وهمچنین خانم ها شهناز _ثابت و سهیلا _حقیقت و آقایان فرزان_معصومی و فرهام _ثابت هر کدام به دو سال حبس تعزیری محکوم شده اند.و آقای احسان الله محبوب راه وفا به ده ملیون ریال جریمه نقدی معادل سه ماه حبس تعزیری محکوم شده است .که در مجموع این یازده شهروند بهایی صرفا بخاطر باور مذهبیشان به 28 سال حبس محکوم شده اند .

این در حالیست که الهه سمیع زاده و بهاره قادری ونوید بازماندگان کودکان 7ساله دارند.

ضمن آنکه این روزها استان فارس و شهر شیراز بخاطر ویروس کوید 19 شرایط بسیار بدی دارد و منطقه قرمز اعلام شده است و قطعا حضور این عزیزان در زندان احتمال ابتلای آنها را به ویروس کرونا افزایش میدهد


۱۳۹۹ تیر ۳۰, دوشنبه

نقض حقوق بهاییان در ایران




نقض حقوق بهاییان در ایران عمری به درازای جمهوری اسلامی دارد.در هفته‌های اخیر، مقامات ایرانی بر شدت آزار و اذیت بهائیان افزوده‌اند و حداقل ۷۷ نفر در سرتاسر ایران از جمله : ناهید نعیمی( میثاقیان)، دیدار احمدی(نعیمی)، بشری مصطفوی( نعیمی)، شهریار عطریان، نوید بازماندگان، نیلوفر حکیمی، نورا پورمرادیان، بهاره قادری، ...  مورد هدف قرار گرفته‌اند. این در حالی است که ایران هم چنان با بحران کرونا مقابله می‌کند. اعمال اینگونه فشارها آن هم در زمان بحران سلامت بدون هیچ علت و توجیهی ، ، بسیار ظالمانه است. بهائیان در استان‌های مختلف ایران: فارس، خراسان جنوبی، مازندران، اصفهان، البرز، یزد... ، بازداشت یا به دادگاه احضار شده‌‌اند، مورد محاکمه قرار گرفته‌اند، حکم زندان دریافت کرده‌اند یا زندانی شده‌اند. تمامی این اقدامات بر پایه اتهامات بی‌اساس و تنها به دلیل خصومت دیرینه با آئین بهائی و آموزه‌های آن بوده است؛ آموزه‌هایی که بر صداقت، برابری زنان و مردان، تضمین حقوق همۀ مردم و هماهنگی علم و دین تأکید دارد .به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۳۹۹، با گذشت ۵۰ روز از دستگیری میترا بندی امیرآبادی و هیوا یزدان مهدی آبادی شهروندان بهایی ساکن یزد، این افراد کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر می‌برند.این دو شهروند بهایی ساکن یزد، در تاریخ ۱۰ خردادماه  ۱۳۹۹توسط نیروهای امنیتی در منزل خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. ماموران در زمان بازداشت اقدام به شکستن درب منزل این شهروندان کرده بودند. یک منبع نزدیک به خانواده این شهروندان درخصوص نحوه بازداشت آنان به هرانا گفت: “در زمان بازداشت، منزل خانم یزدان مهدی آبادی مورد بازرسی قرار گرفت و سپس ایشان را به منزل پدرشوهر مرحومش در تفت منتقل کرده و آنجا را نیز مورد بازرسی قرار داده و تعدادی از وسایل آنها را ضبط کرده و با خود بردند. ماموران در زمان بازرسی رفتار توهین آمیزی با آنان داشتند”. شایان ذکر است که این دو شهروند بهایی، از زمان بازداشت از داشتن ملاقات با خانواده محروم هستند و تنها ده روز یکبار می‌توانند با خانواده خود تماس تلفنی برقرار کنند. تداوم بازداشت آنان در دوران شیوع کرونا خانواده‌هایشان را به شدت نگران کرده است. آنها با مراجعه به قاضی خواهان رسیدگی سریع تر به پرونده عزیزانشان شدند، با این وجود قاضی نه تنها قرار وثیقه یا کفالت صادر نکرد بلکه پس از اتمام قرار نخست قرار بازداشت را به مدت یک ماه دیگر تمدید کرد".روز پنج‌شنبه ۱ خرداد ۹۹ نیز ماموران منزل میترا بندی امیرآبادی (باغی) را مورد بازرسی قرار داده و تعدادی از وسایل شخصی او را با خود بردند.این شهروندان بهایی پیشتر نیز سابقه بازداشت و محکومیت داشته‌اند. هیوا یزدانی مهدی آبادی (بهی فر) در آذرماه ۹۶ توسط نیروهای امنیتی به دلیل “تدریس موسیقی به کودکان” بازداشت و به زندان یزد منتقل شد. وی در تاریخ ۴ دیماه همان سال با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد شد. این منبع مطلع از وضعیت خانم یزدانی درخصوص حکم پیشین وی به هرانا توضیح داد: “خانم بندی امیرآبادی و خانم یزدان مهدی آبادی پیشتر با هم بازداشت شده و نهایتا توسط دادگاه به حبس تعلیقی محکوم شده بودند. مدت این محکومیت نیز چندی قبل به پایان رسید.

خانم بانی دوگال، نماینده ارشد جامعه جهانی بهایی میگوید: " وقایع اخیر فشار زیادی به بسیاری از خانواده ها وارد کرده است. قرار دادن آنها در چنان وضعیتی که مدام خطر زندانی شدن وجود دارد، و درد و رنج عاطفی ای که ناشی از چنین موقعیتی است، خود فشار دیگری بر این جامعه  محسوب می شود."

ما فعالان حقوق بشر، با استناد به اعلامیه جهانی حقوق بشر بویژه ماده های 1، 2 و 18 و همچنین اهداف  چهارم و شانزدهم از سند 17 گانه یونسکو، و اشاره به  اصل ۲۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ممنوعیت تفتیش عقاید صرف داشتن هر عقیده و مذهبی، جمهوری اسلامی ایران را محکوم به  اعمال خشونت و نقض حقوق آزادی افراد میکنیم.


۱۳۹۹ تیر ۲۹, یکشنبه

مهرداد موسوی، شهروند بهایی بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان دستگرد منتقل شد









مهرداد موسوی خولنجانی، شهروند بهایی، روز پنج‌شنبه ۱۹ تیرماه 1399 پس از حضور در واحد اجرای احکام دادگاه کیفری شاهین شهر بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان دستگرد منتقل شد. آقای موسوی پیشتر توسط شعبه ۱۰۳ دادگاه شاهین شهر به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان عینا تایید شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۹ مهرداد موسوی، شهروند بهایی، پس از حضور در واحد اجرای احکام دادگاه کیفری شاهین شهر بازداشت و جهت تحمل حبس به زندان دستگرد منتقل شد.

این شهروند بهایی صبح روز پنجشنبه ۱۹ تیرماه طی یک تماس تلفنی به واحد اجرای دادگاه کیفری شاهین شهر احضار شد.یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهایی ضمن تایید این خبر به هرانا گفت: «ساعت ده صبح روز پنجشنبه ۱۹ تیرماه با مهرداد موسوی تماس گرفته شد و با لحن تندی از ایشان خواسته شد که تا قبل از ظهر خود را به شعبه ۲ واحد اجرای احکام دادگاه کیفری شاهین شهر معرفی کنند. در غیر این صورت تمام حساب‌های بانکی ایشان بسته خواهد شد. آقای موسوی بدون اینکه فرصتی برای رسیدگی به کارهای ملزوم خود داشته باشد به دادگاه مراجعه کرد و سپس در ساعت سه بعدازظهر به خانواده‌شان اطلاع دادند برای گذراندن حکم شش ماه خود که در دادگاه تجدید نظر نیز بدون هیچ گونه تخفیفی تایید شد، به زندان مرکزی دستگرد منتقل شدند. منزل آقای موسوی شهریورماه ۹۷ توسط ماموران اداره اطلاعات شهرستان شاهین شهر مورد تفتیش قرار گرفت. ماموران در جریان بازرسی شماری از وسایل شخصی وی ازجمله کتب و جزوات مرتبط با آیین بهایی، مدارک شناسایی، جواز کسب، مدارک دانشگاهی، کامپیوتر، لپ تاپ، تلفن همراه و برخی دیگر از وسایل الکترونیکی را ضبط کرده و با خود بردند. این شهروند بهایی در تاریخ ۶ آذرماه پس از احضار به دادستانی شاهین شهر بازداشت و به زندان دستگرد اصفهان منتقل شد.

آقای موسوی مدتی بعد با تودیع قرار موقتا و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد. نهایتا علیرغم حکم دادگاه مبنی بر استرداد تمامی وسایل غیرمرتبط با آیین بهایی ماموران اداره اطلاعات با در دست داشتن حکمی مبنی بر پلمپ محل کسب او به اتهام “تبلیغ علیه نظام از طریق تبلیغ بهائیت” مراجعه کردند.

پیشتر یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا توضیح داد: “با پیگیری‌های صورت گرفته آقای موسوی از اتهام وارده تبرئه شده و پرونده مختومه اعلام شد. اما با دخالت اداره اطلاعات پرونده مجددا گشوده شد و مهرداد موسوی توسط شعبه ۱۰۳ دادگاه شاهین شهر به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد”.این حکم در تاریخ ۲۱ خرداد ۹۹ توسط شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به ریاست قاضی سیدجواد منصوری و مستشاری، محمد محمدی کمال آبادی تایید و به وی ابلاغ شد.


مهرداد موسوی خولنجانی در تاریخ ۲۷ اسفندماه ۹۷ پس از حضور در دادسرا جهت استرداد وسایل ضبط شده و پیگیری پرونده خود مجددا به اتهام “تبلیغ علیه نظام از طریق تبلیغ بهائیت” بازداشت شد. آقای موسوی در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۷ جهت تفهیم اتهام به دادگستری منتقل شد که به بهانه اتمام ساعت اداری و تعطیلی آخر سال به زندان اصفهان انتقال داده شد. منزل آقای موسوی یک بار دیگر در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ توسط ماموران اداره اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفت و برخی دیگر از لوازم شخصی وی و همچنین مدارک دانشگاهی دخترش از دانشگاه های داخلی و دانشگاه استنفورد ضبط شده و برده شد. این شهروند بهایی تا تاریخ ۵ فروردین ۹۸ در سلول انفرادی زندان اصفهان سپری کرده و سپس به بند قرنطینه و نهایتا به بند سلامت زندان اصفهان منتقل شد. مهرداد موسوی نهایتا در تاریخ ۱۷ فروردین ۹۸ با تودیع قرار ۲۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.

مهرداد موسوی خولنجانی از بابت پرونده دوم توسط شعبه ۱۰۳ دادگاه شاهین شهر از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق تبلیغ بهاییت” به ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. او نهایتا در مرحله تجدیدنظر توسط شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به ریاست قاضی سیدجواد منصوری و مستشاری علیرضا اکبری از این اتهام تبرئه شد.

گفته می‌شود اطلاعات نیروی انتظامی شهرستان شاهین شهر نیز پرونده مشابهی از بابت اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق تبلیغ بهاییت” برای آقای موسوی گشوده است که تاکنون در خصوص آن حکمی صادر نشده است.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

 

 



بازداشت یک نوکیش مسیحی در تهران


روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه، معصومه قاسمی، نوکیش مسیحی که یک روز پس از بازداشت فرزندش سمیه (سونیا) صادق، جهت کسب اطلاع از وضعیت وی به دادسرای زندان اوین مراجعه کرده بود، توسط ماموران بازداشت و به بازداشتگاه این زندان منتقل شد. این دو نوکیش مسیحی در تاریخ ۱۹ تیرماه با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شدند.




به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از محبت نیوز، روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه ۱۳۹۹، معصومه قاسمی، مادر سمیه (سونیا) صادق، نوکیش مسیحی بازداشت و به بازداشتگاه زندان اوین منتقل شد.

بر اساس این گزارش، در پی بازداشت سونیا صادق در تاریخ ۱۰ تیرماه در یک کلیسای خانگی، ماموران وی را به منزل پدری اش در تهران برده و پس از تفتیش منزل، از انتقال او به زندان اوین خبر دادند. بازداشت معصومه قاسمی، یک روز بعد در پی مراجعه وی به دادسرای اوین جهت پیگیری وضعیت فرزندش، صورت گرفت.این نوکیش مسیحی همزمان با دخترش سونیا صادق، روز پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۹، پس از چند روز بازداشت از سوی شعبه ۳ دادسرای اوین با تودیع قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شد.

گفته می‌شود قرار وثیقه ی تعیین شده برای این دو نوکیش مسیحی مجموعا مبلغی حدود ۸۰۰ میلیون تومان بوده است.سمیه (سونیا) صادق، در تاریخ ۱۰ تیر ماه سال جاری همزمان با تعدادی دیگر از نوکیشان مسیحی توسط ماموران اداره اطلاعات در یک کلیسای خانگی بازداشت شده بود. نیروهای امنیتی، بین عصر سه شنبه و صبح چهارشنبه، ۱۰ و ۱۱ تیر ماه، در تهران، کرج و ملایر دست به تفتیش منازل شهروندان مسیحی زده، عده ای از آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستکم ۹ نفر را بازداشت کردند. از میان این شهروندان دستکم ده نوکیش مسیحی بازداشت شده تفهیم اتهام شدند. بر اساس این گزارش، اتهام مطروحه علیه این شهروندان “عضویت در مسیحیت صیهونیستی”، “تبلیغ علیه نظام” و “اقدام علیه امنیتی ملی” عنوان شده است.

سرکوب مسیحیان در ایران به دلیل باور و فعالیت عقیدتی، همچنان ادامه دارد و اخیراً دادگاه انقلاب بوشهر، روز یکشنبه، اول تیرماه، هفت نوکیش مسیحی را به دلیل باور دینی و فعالیت‌های صلح آمیز عقیدتی، متهم به «تبلیغ علیه نظام» کرده و به زندان، جزای نقدی، تبعید، محرومیت از کار و حقوق اجتماعی محکوم کرده‌ است. علیرغم اینکه طبق قانون مسیحیان به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت شناخته می‌شوند، با این حال دستگاه‌های امنیتی مسئله‌ی گرویدن مسلمانان به مسیحیت را با حساسیت خاصی دنبال می‌کنند و برخورد قهرآمیزی با فعالان این عرصه دارند. برخورد با نوکیشان مسیحی در ایران در حالی صورت می گیرد که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

 



۱۳۹۹ تیر ۲۰, جمعه

محرومیت از تحصیل یک دانش آموز بهایی در کرج


یک دانش آموز ۱۵ ساله بهایی ساکن کرج به‌خاطر اعتقاد به آیین بهایی از ادامه تحصیل محروم شد.به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، روز ۱۸ تیرماه ۱۳۹۹، از ادامه تحصیل و ثبت نام یک دانش آموز ۱۵ ساله بهایی ساکن کرج به دلیل اعتقاد به آیین بهایی ممانعت شد.هویت این دانش آموز «ادیب ولی» عنوان شده است.این شهروند بهایی نوجوان دوره سه ساله‌ی اول دبیرستان از پایه هفتم الی نهم را در مدرسه سلام البرز کرج با کسب معدل کل ۱۹/۸۲ و کسب رتبه نخست در پایه نهم سپری کرده؛ گزارش شده این شهروند بهایی باوجود کسب معدل بالا و موفقیت تحصیلی صبح چهارشنبه ۱۸ تیرماه با تماس مدیر مدرسه از محرومیت خود از ادامه تحصیل در مجموعه مدارس سلام در کرج مطلع شده است.قانون اساسی جمهوری اسلامی، بهاییت را به عنوان دین یا مذهب به رسمیت نمی‌شناسد، بهاییان ایران از حقوق اولیه ای چون حق تحصیل و کار و تشکیل آزادانه مراسم و اعیاد مذهبی محروم‌اند، بازداشت و زندانی کردن بهاییان نیز در طول چهار دهه ادامه داشته است، تعدادی از رهبران و باورمندان به بهاییت نیز در سال‌های ابتدایی استقرار جمهوری اسلامی، اعدام شده و اموال آنان مصادره شده است.

حکم اعدام

 رئیس کل دادگستری استان #البرز با اعلام این خبر مدعی شد که فردی   در تاریخ دوم اسفند سال ۱۴۰۱ همراه با تعداد دیگری از همدستان خود در جریان ت...