۱۳۹۹ بهمن ۹, پنجشنبه

شیما فتاحی میرشکارلو بخاطر بهایی بودن از دانشگاه اخراج شد

 

خبرگزاری هرانا – شیما فتاحی میرشکارلو، شهروند بهائی امروز یکشنبه ۲۸ دیماه با دریافت پیغامی در سایت دانشگاه آزاد ارومیه از محرومیت خود در دفاع از پایان نامه و ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به دلیل اعتقاد به آئین بهائی مطلع شد. در متن این پیغام به نامه مورخ ۸ دیماه ۱۳۹۸ در خصوص ممنوعیت از تحصیل دانشجویان بهائی و به عنوان اخراج این شهروند استناد شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۲۸ دیماه ۱۳۹۹، شیما فتاحی میرشکارلو، شهروند بهائی از ادامه تحصیل محروم شد.

خانم فتاحی، ورودی سال ۹۷ در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق بین‌الملل دانشگاه آزاد ارومیه امروز با دریافت پیغامی از سوی حراست دانشگاه از محرومیت خود از ادامه تحصیل مطلع شد. در این پیغام دلیل اخراج شیما فتاحی، اعتقاد به آئین بهائی عنوان شده است. اخراج این شهروند از دانشگاه در شرایطی صورت گرفته است که وی برای دفاع از پایان نامه خود آماده می‌شد.

در متن این پیغام به نامه مورخ ۸ دیماه ۱۳۹۸ در خصوص ممنوعیت از تحصیل دانشجوییان بهائی و به عنوان اخراج این شهروند استناد شده است.

شیما فتاحی، فرزند محمدباقر و شهروند بهائی است.

روز گذشته هرانا در گزارشی از محرومیت از تحصیل مهسا فروهری، شهروند بهایئ ساکن کرج خبر داده بود.

علیرغم نص صریح قانون، طبق مصوبه محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند. با وجود محرومیت شهروندان بهائی از تحصیل در دانشگاه‌ها، برخی از این شهروندان گاها موفق به ورود به دانشگاه شده و پس از مدتی به بهانه‌های مختلف توسط مسئولین از ادامه تحصیل محروم می‌مانند.

هر ساله گزارشات زیادی از محروم شدن شهروندان بهائی از ادامه تحصیل در دانشگاه‌های ایران منتشر می‌شود. این موضوع حتی افرادی را که در آستانه فارغ‌التحصیلی هستند نیز در بر می‌گیرد.

گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در طی عمر حکومت ایران بارها به بهائی ستیزی و به خصوص محروم کردن دانشجویان بهائی از حق تحصیل اعتراض کرده‌اند و آن را مصداق بارزی از بی‌توجهی دولت ایران به معاهدات حقوق بشری دانسته‌اند.

شهروندان بهائی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

گفتنی است بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهائی وجود دارد اما قانون اساسی ایران تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهائیان را به رسمیت نمی‌شناسد، به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

۱۳۹۹ بهمن ۸, چهارشنبه

در ۹ ماه سال جاری؛ ثبت بیش از هزار گزارش کودک آزاری در آذربایجان شرقی

مدیرکل بهزیستی استان آذربایجان شرقی از ثبت ۱۴۷۴ مورد کودک آزاری در ۹ ماه نخست سال جاری در این استان خبر داد. بر اساس تعریف سازمان‌ جهانی بهداشت، هرگونه بدرفتاری فیزیکی، عاطفی، سوءاستفاده جنسی، غفلت یا رفتار همراه با بی‌توجهی یا بهره کشی که منجر به آسیب واقعی یا احتمالی به سلامت، بقاء، رشد یا کرامت کودک در زمینه روابط یا مسئولیت، اعتماد یا قدرت شود، کودک آزاری محسوب می‌شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، فرگل صحاف مدیرکل بهزیستی استان آذربایجان شرقی از ثبت ۱۴۷۴ مورد کودک آزاری طی ۹ ماه نخست سال جاری در این استان خبر داد.

وی در این خصوص گفت: کودک آزاری به چهار نوع از جمله عاطفی، جسمی، جنسی و غفلت و بی‌توجهی تقسیم می‌شود. شایع‌ترین نوع کودک آزاری در آذربایجان شرقی، غفلت و بی توجهی است. غفلت خانواده از نیازهای اساسی کودکان مانند غذا، پوشاک، تحصیل و مراقبت صحیح جزوی از این نوع کودک آزاری ها محسوب می‌شود.

خانم صحاف اظهار داشت: رها کردن کودکان با افرادی که نمی‌توانند تعادل روحی و روانی خود را کنترل کنند، زمینه را برای کودک آزاری‌های جدی و جبران ناپذیر فراهم می‌کند. برخی افراد معتاد و یا بیماران روحی و روانی، زمانی که شرایط را برای کودک آزاری مناسب ببینند؛ می توانند صدمات جدی به کودک وارد کنند.

وی با بیان اینکه کودک آزاری، بیشتر در خانواده‌های از هم گسسته و پرتنش، بیکاری سرپرست خانواده، کمبود منابع مالی و والدین معتاد رخ می‌دهد، گفت: عدم احساس مسئولیت پدر و وجود فشار اقتصادی اگر به ازدواج مجدد بدون توجه به ویژگی‌های اخلاقی و اجتماعی زوج و زوجه منجر شود، می‌تواند کودکان را در معرض خطرهای ناشی از پدر خوانده و یا مادر خوانده نامناسب قرار دهد.

براساس تعریف سازمان‌ جهانی بهداشت، هرگونه بدرفتاری فیزیکی، عاطفی، سوءاستفاده جنسی، غفلت یا رفتار همراه با بی‌توجهی یا بهره کشی که منجر به آسیب واقعی یا احتمالی به سلامت، بقاء، رشد یا کرامت کودک در زمینه‌ روابط یا مسئولیت، اعتماد یا قدرت شود، کودک آزاری محسوب می‌شود.

۱۳۹۹ بهمن ۷, سه‌شنبه

Verfolgung der Bahai

Die systematische Verfolgung der Bahai zeigt sich im Ursprungsland ihres Glaubens, dem heutigen Iran, in staatlich durchgeführten, geförderten oder geduldeten Maßnahmen gegen Bahai aufgrund ihres religiösen Bekenntnisses. Die teilweise schwerwiegenden Menschenrechtsverletzungen erstrecken sich sowohl über bürgerlich-politische als auch über wirtschaftliche, soziale und kulturelle Menschenrechte. Neben der hauptsächlichen Verweigerung des Rechts auf Glaubens- und Religionsfreiheit sowie des Rechts auf Arbeit und Bildung umfassen die Verfolgungen vor allem VersammlungsverboteEnteignungenVertreibungVerhaftungen und Folter. Ziel dieser Verfolgung der Bahai ist die Zerstörung ihrer kulturellen Wurzeln und ihre soziale und wirtschaftliche Marginalisierung. Die systematische und staatlich angeordnete Verfolgung der Bahai ist zu unterscheiden von verschiedenen Formen der Diskriminierung wie lokale Feindseligkeiten oder Beschränkung religiöser Aktivitäten von Bahai in einigen weiteren islamisch geprägten Ländern. Allerdings zeichnet sich im Jemen für die Bahai eine in vielerlei Hinsicht dem Iran analoge Verfolgungslage ab.

۱۳۹۹ بهمن ۶, دوشنبه

واقعیت زندان های ایران

 



واقعیت  زندان های ایران

نویسنده: مریم افتخار

در طول بیش از ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران، همواره زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان با انواع و اقسام شیوه‌های غیراخلاقی و غیرقانونی تحت شدیدترین  شکنجه ها و آزار و اذیت‌های روحی و روانی قرار گرفته‌اند.دفتر کارنامه وزارت اطلاعات  سپاه و دیگر نهادهای بازداشت کننده در جمهوری اسلامی ایران مسبوق به سابقه به این امر است. خانواده این افراد که یک روز خبر دستگیری و ناپدیدشدن فرزندشان را میشنوند یا با حضور مأموران امنیتی در منزل خود روبرو می‌شوند ... از همان روز درگیر دادخواهی و پیگیری‌ وضعیت  زندانی شان سرگردان راهروهای دادگاه‌ها و زندان ها می‌شوند... و وقتی حکم قطعی زندان تایید و صادر شد، دیگر همه بار مسئولیت زندگی  بقیه اعضای خانواده و فرد زندانی بر دوش آنهاست.با آنکه طبق اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر، شکنجه ممنوع است، اما بسیاری از بازداشت شدگان و زندانیان زندانهای ایران اعم از سیاسی، عقیدتی، قومیتی و ...  شکنجه را در زندان‌ها و بازداشتگاه‌های مختلف حکومت جمهوری اسلامی ایران  تجربه کرده‌اند. رضا شهابی زکریا، راننده شرکت اتوبوسرانی را بخاطر  اعتراف کذب یکی از همکارانش در حین رانندگی  بازداشت میکنند. پیش از انتقال وی به زندان اوین چند ساعتی او را بشدت در ناحیه سر، پهلو و گردن مورد ضرب و شتم قرار میدهند بطوریکه موجب مصدومیت جدی او در ناحیه گردن می‌شود. سپس وی  را به مدت ۱۹ ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین زیر نظر وزارت اطلاعات تحت شکنجه و فشار های روحی و روانی قرار میدهند. آقای شهابی میگوید: "او را بر صندلی نشانده و دست و پایش را با چسب به صندلی می بستند و  به سر، پا و گردنش ضربه می زدند . گردن و کمر او به دلیل ضربات در طول دوره بازجویی، به شدت مصدوم شد و سال ها بعد از ناحیه کمر و گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت." "همچنین او را در سلولهایی با بوی بد فاضلاب، صدای بلند هواکش و چراغی که همیشه روشن بود نگهداری می کردند. در طول ۱۹ ماه بازجویی، آقای شهابی در حالی که چشم بند داشته و  او رو به دیوار می نشاندند، بارها مورد ضرب و شتم با دست و پا، باتوم و ابزارهای دیگر قرار می‌گیرد." او در طول دوره بازجویی به علت مصدومیت ناشی از شکنجه ها، توان نشستن و ایستادن نداشت و مامورین زندان اقدامی برای درمان او نمی‌کردند، وقتی او زیر شکنجه، حاضر به پذیرش خواسته بازجویان نشد، واعترافات اجباری به جرمی که هرگز انجام نداده بود را نمی پذیرد، به او میگویند حکم ۲۰ سال زندان به او می دهند، و اجازه هواخوری و ملاقات هم به او نمیدهند."پس از مدتی برای شکنجه روحی روانی هرچه بیشترش،به او میگویند که حکم بازداشت همسر و خواهرش نیز صادر شده و سپس او را در سلولی می‌برند که صدای زنان می‌آمده، تا او اینطور تصورکند که اعضای خانواده اش نیز بازداشت شده اند. "مادر آقای شهابی بر اثر فشارهای عصبی ناشی از 'دستگیری فرزندش ' سکته می‌کند و فوت می‌کند اما به آقای شهابی اجازه حضور در خاکسپاری مادرش داده نمی‌شود. سپیده قلیان فعال اجتماعی، در ۲۷ آبان در شهر شوش و در جریان تجمعات کارگران هفت تپه بازداشت و از همان ابتدا مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرد.در طول دوره بازجویی "با کابل به کف پا و دست‌هایش میزدند و باطوم در کمرش می‌کوبیدند؛ چشمانش را با چشم بند میبستند و او را با لگد های متوالی محکم زده و او را به در و دیوار می‌کوبیدند. "وقتی خانواده در اولین ملاقات خانم قلیان را می‌بینند از 'شدت شکنجه توانایی راه رفتن نداشت ' . تجاوز جنسی به زندانیان زن و مرد، یکی دیگر از شکنجه های بسیار رایج در زندان های ایران است. از آنجا که این نوع شکنجه، آثار روحی روانی بسیار مخرب و ماندگاری بر  روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و علاوه بر این، باعث خجالت و شرمساری آنها می‌شود، لذا تنها تعداد کمی از زنده ماندگان این موارد، حاضر شده‌اند که با رسانه‌های اجتماعی مصاحبه کنند. در چند برهه از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، حکومت ایران متهم به تجاوز جنسی گسترده به زندانیان سیاسی شد. در مصاحبه ای که با اقای محسن مخملباف  انجام شد و در news.gooya.com منتشر شد، از ایشان میپرسد: آقای مخملباف، به نظر شما تجاوز جنسی به زندانی‌ها در زندان‌های جمهوری اسلامی تا چه حد می‌تواند صحت داشته باشد؟و آقای مخملباف در جواب میگوید: قطعا صحت دارد. از مدارک و شواهد برملا شده از کسانی که مورد تجاوز جنسی واقع شدند و به اقای  مهدی کروبی مراجعه کرده‌اند و همچنین از طريق ايميل‌هایی که به ما  در مورد تجاوزهای جنسی، دستگيری‌ها و کشته‌هايی که هنوز وضعيتشان معلوم نيست makhbalbafsazegara@gmail.com اطلاع داده می‌شد و از ما درخواست کمک میکردند، میتوان با اطمینان این مسیله را تایید کرد. البته اين اتفاق جدیدی نيست، فقط الان رو شده است. سی سال است که در زندان های جمهوری اسلامی یک چنين اتفاق‌ها و شکنجه هایی رخ میدهد. ." بگفته محسن مخملباف ، بسیاری از زندانیان  نیز تهدید شدند  که به اقوامشان تجاوز می‌شود مانند محمدعلی ابطحی که بعد از ملاقات با خانواده‌اش در زندان، تهدید شد که اگر اعتراف نکند، به همسر و دخترانش تجاوز می‌شود. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط پلیس، افرادی که به جرم برهم زدن امنیت اجتماعی در زندان کهریزک حبس شدند از تجاوز، برهنه کردن عورت و ادرار بر روی زندانیان سخن گفته‌اند. مقامات و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران، برای اینکه اخبار و آمار این شکنجه ها به گوش مردم دنیا نرسد و بتوانند خود را به عنوان یک کشور بشر دوست و تابع اعلامیه جهانی حقوق بشری که زیر آن را امضا زده اند،معرفی کنند، حتی خانواده های این زندانیان را تهدید میکنند که در صورت مصاحبه با شبکه های اجتماعی در مورد وضعیت فرزند یا همسر زندانی شان  شرایط زندان و بازداشت را سخت تر میکنند و یا حتی بقیه افراد خانواده را نیز بازداشت میکنند . پدر امیرحسین مرادی از بازداشت‌شدگان اعتراضات آبان 1398 که به اعدام محکوم شد ، بدلیل فشارهای روحی وارده از سوی نیروهای امنیتی و تهدید برای سکوت در رابطه با وضعیت پرونده فرزندش، صبح دوشنبه ۷ مهر ۹۹ دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. بعد از اعدام ناگهانی و بدون اطلاع قبلی کشتی گیر معروف ایرانی، نوید افکاری ، مامورین سپاه اطلاعات ایران نه تنها به خانواده وی اجازه گذاشتن سنگ قبر برای فرزند از دست رفته شان را ندادند، بلکه ساعاتی بعد از بازداشت موقت پدر و برادرش قبر بتنی او را نیز تخریب کردند. مامورین اطلاعات به منظورشکنجه و آزار روحی هر چه بیشتر خانواده نوید ، دو برادر دیگرش را ماههاست که در سلول های انفرادی و در شرایط بسیار نامناسب نگه داشته اند.  پس از اعدام دو زندانی سیاسی اهوازی به نامهای عبدالله کرملاچعب و قاسم بیت عبدالله در روز یکشنبه ۱۳ مردادماه  1398  ، در زندان فجر دزفول، مأموران اطلاعاتی به منزل آنها حمله کرده  ونه تنها مانع برگزاری هرگونه مراسم عزاداری میشوند  بلکه خانواده آنها را نیز تهدید میکنند که در صورت برگزاری مراسم عزاداری، زنان خانواده را نیز بازداشت خواهند کرد. همچنین آنها بدون هیچ دلیل قانع کننده و حتی حکمی از سوی قوه قضائیه، برادران قاسم بیت عبدالله به نام‌های عادل، جاسم و هاشم را از روستای چعب شهرستان شوش بازداشت و با خود بردند. با آنکه طبق ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر، احدی را نمیتوان خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد ، مامورین اطلاعات سپاه خانم صبا کرد فشاری را بدلیل اعتراض به گرانی و تلاش برای دادخواهی زندانیان سیاسی و زندانیان گمنام و هچنین اعتراض علیه حجاب اجباری، با عنوان زندانی سیاسی بازداشت کرده و قوه قضاییه او را به 24 سال زندان محکوم کرد.  آنها همچنین به خانواده او نیز رحم نکرده  مادر ایشان به نام راحله احمدی را به جرم دادخواهی و اعتراض به بازداشت دخترش، به دوسال و هفت ماه حبس محکوم کردند. یاسمن آریانی در اعتراض به تبعیض علیه زنان و بخاطر اعتراض به حجاب اجباری به عنوان زندانی سیاسی به 9 سال و هفت ماه حبس محکوم شد و وقتی که مادرش منیره عربشاهی به خاطر دادخواهی فرزندش به بازداشتگاه مراجعه میکند، مامورین او را هم بازداشت کرده و به 9 سال و هفت ماه حبس محکوم میکنند. داستان به اینجا خاتمه پیدا نمیکند. اگر این زندانیان بتوانند جان سالم از زندان های ایران به در ببرند، بعد از آزادی تازه مشکلات آنها در زندگی اجتماعی و در بین مردم جامعه شروع میشود. اسم زندان همانند لکه ننگی بر روی پیشانی آنها تا آخر عمر باقی می ماند .از کار یا حرفه ای که  پیش از بازداشت شدن، داشته اند اخراج میشوند و در هیچ کجا به آنها کار داده نمیشود. در نتیجه به مرور و بصورت ناخودآگاه، دچار افسردگی های حاد و دیگر بیماریهای مزمن میشوند و کم کم در انزوای خود فرو میروند. در برخی مواقع  ، اتفاقات بغرنج دیگری به این بحران دامن میزند.  آیا به نظر شما، فرد زندانی ای که پدر یا مادرش از غصه زندانی شدن اش سکته یا فوت کرده است، دیگر امید یا انگیزه ای برای ادامه زندگیش میتواند داشته باشد؟  از آنجا که فرهنگ روانکاوی و بازپروری زندانیان در فرهنگ جمهوری اسلای ایران نهادینه نشده، لذا این افراد در جامعه تبدیل به یک موجود طرد شده و خطرناک میشوند. فرزندان و دیگر اعضای خانواده این زندانیان نیز از این مقوله مستثنی نیستند و آینده روشنی در انتظار  آنها  نیز نیست. به دلیل سو سابقه والدین شان، از سوی دیگر افراد جامعه ، همکلاسیها ، همکاران و حتی همسایه ها طرد میشوند و دیگر کسی تمایل به ارتباط داشتن با آنها ندارد . بنابراین جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شکنجه، حبس و یا حذف زندانیان سیاسی ، بطورغیر مستقیم خانواده های آنها را نیز از چرخه زندگی خارج و امنیت و آرامش اجتماعی و شغلی رو از آنها میگیرد.

منابع : اشتراک در Facebook

اشتراک در Twitter

اشتراک در Telegram

Share via Email

Print this page

سازمان حقوق بشر ایران. گویا نیوز،هرانا. رادیو فردا. بی  بی سی. دویچه وله

 

#مریم_افتخار

#MARYAM_EFTEKHAR

دوختن لب‌ها و اعتصاب غذای ۵ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز

 


دوختن لب‌ها و اعتصاب غذای ۵ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز

خبرگزاری هرانا – جاسم حیدری، علی خسرجی، حسین سیلاوی، علی مطیری و علی مجدم، ۵ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز از روز شنبه ۴ بهمن‌ماه با دوختن لب‌های خود اقدام به اعتصاب غذا کردند. اعتصاب این شهروندان در اعتراض به ممنوعیت ملاقات و بدرفتاری مسئولان زندان صورت گرفته است.


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از روز شنبه ۴ بهمن‌ها ۱۳۹۹ جاسم حیدری، علی خسرجی، حسین سیلاوی، علی مطیری و علی مجدم ۵ زندانی سیاسی در زندان شیبان اهواز با دوختن لب‌های خود اقدام به اعتصاب غذا کردند.


اعتصاب این شهروندان در اعتراض به ممنوعیت ملاقات و بدرفتاری مسئولان زندان صورت گرفته است.

علی خسرجی و حسین سیلاوی در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۹۶ توسط نیروهای امنیتی به اتهام دست داشتن در حمله به پاسگاه حمید در ۴۰ کیلومتری شهر اهواز و کلانتری ۲۳ کوی مجاهد شهر اهواز، بازداشت شدند. پرونده آنان در شعبه ۱۲ بازرسی عمومی و انقلاب اهواز به ریاست قاضی جلیلیان مورد بررسی قرار گرفت. این شهروندان نهایتا از بابت اتهام بغی توسط دادگاه انقلاب اهواز به اعدام محکوم شدند. این احکام نهایتا در دیوان عالی کشور نیز به تایید رسید.


علی خسرجی ۲۹ ساله و حسین سیلاوی ۳۳ ساله است.


علی مطیری نیز در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۹۷ به اتهام قتل دو تن از اعضای بسیج این شهرستان، بشیر احمدی و حسن کارونی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. آقای مطیری توسط دادگاه انقلاب اهواز به اتهام قتل و محاربه با خدا به اعدام محکوم شد. گفته می‌شود که این حکم توسط دیوان عالی کشور تایید شده است.


آقای مطیری، مجرد و حدودا ۳۰ ساله است. وی پیش از بازداشت ورزشکار بوده و در ورزش بوکس فعالیت می‌کرد.


علی مجدم، ۳۹ ساله در تاریخ ۲۰ بهمن ۹۸ به همراه ۱۴ شهروند دیگر توسط ماموران اداره اطلاعات به اتهام شرکت در عملیات مسلح علیه نیروهاى امنیتی و اقدام علیه امنیت کشور و ارتباط با دول خارجی و تشکیل گروه مخالف نظام بازداشت شدند.


جاسم حیدری در آذرماه ۱۳۹۶، پس از بازگشت به کشور توسط ماموران وزارت اطلاعات در تهران بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در زندان اوین منتقل شد. گفته می‌شود که این شهروند در زمان بازداشت برای اخذ اعترافات اجباری تحت ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته و برای مدتی مجبور به استفاده از ویلچر شده است.


آقای حیدری اسفندماه همان سال از تهران به اهواز منتقل شد. در ادامه این فشارها، مرضیه حیدری، مادر وی نیز در تاریخ ۲۰ اسفندماه ۹۶ توسط ماموران اداره اطلاعات اهواز بازداشت و مدتی بعد به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. خانم حیدری حدود یک ماه بعد با تودیع قرار از زندان آزاد شد.


آقای حیدری نهایتا توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز به ریاست قاضی محمدی از بابت اتهام بغی از طریق همکاری با یکی از گروه‌های مخالف نظام به اعدام محکوم شد. این حکم در آبان‌ماه امسال توسط دیوان عالی کشور تایید شد.

جاسم حیدری، فرزند کاظم (کویت)، متولد ۲۰ دیماه ۱۳۶۸ و از شهروندان عرب اهل شهر اهواز است. وی پیشتر نیز به دلیل فعالیت‌های خود سابقه بازداشت و محکومیت داشته است. وی زمانی که تنها ۱۷ سال داشت در شهرستان شوش بازداشت و به اتهام اقدام علیه امنیتی ملی به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.


بسیاری از زندانیان در ایران به عنوان آخرین راه برای رسیدن به خواسته‌هایشان دست به اعتصاب غذای اعتراضی می‌زنند. بسیاری از این اعتصاب‌ها در اعتراض به عدم رسیدگی به مشکلات پرونده، مراعات نشدن حقوق زندانی و یا بازداشتی و بلاتکلیفی‌های بلندمدت بوده است.

۱۳۹۹ بهمن ۴, شنبه

محکومیت دو شهروند بهایی به ۱۰ سال زندان

 


سوفیا مبینی و نگین تدریسی به اتهام "اقدام علیه امنیت کشور از طریق اداره تشکیلات بهاییت " به نفری ۵ سال حبس تعزیزی محکوم شده‌اند. آنها سه سال قبل در مراسم دویستمین سال تولد "بهاءآلله" دستگیر شده و به قید وثیقه آزاد بودند.

شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، دو شهروند بهایی را که سه سال قبل در مراسم دویستمین سال تولد "بهاءآلله" دستگیر و با قید وثیقه آزاد شده بودند، به تحمل ۵ سال زندان تعزیزی محکوم کرده است. این دو با استناد به ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی و به اتهام "اقدام علیه امنیت کشور از طریق اداره تشکیلات بهاییت و ترویج تعلیمات" حکم گرفته‌اند.

خبرگزاری حقوق بشری "هرانا" به نقل از یک "منبع مطلع" می‌نویسد که حکم صادره را قاضی عموزاده، جانشین قاضی مقیسه صادر کرده است «... آنها پیش تر از سوی قاضی مقیسه به اتهام عضویت در گروه غیرقانونی بهایی با هدف برهم زدن امنیت کشور به ترتیب به ۱۰ سال و ۵ سال زندان محکوم شده بودند اما پس از اعتراض به حکم صادره، شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر برای هر یک از این شهروندان حکم ۵ سال زندان صادر کرد.»

هرانا از جمله مصادیق اتهامات مطروحه علیه این شهروندان را "پرداخت شهریه کلاس زبان یک تبعه افغانستان، ارائه مشاوره روانشناسی رفتاری، جنسی و اقتصادی" عنوان کرده است.

پیروان دیانت بهایی از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران تحت فشار و ارعاب قرار دارند و از بسیاری حقوق شهروندی، از جمله حق تحصیل یا استخدام در ادارات دولتی محرومند. بسیاری از بهاییان شغل آزاد دارند اما به مغازه‌های آنها نیز هجوم برده می‌شوند و محل کسب آنها پلمب می‌شود. 

بهاییان زیر فشار بازداشت‌های خودسرانه، آزار و اذیت و تخریب گورستان‌ها و خانه‌های خود زندگی می‌کنند. در آبان ۹۷ پیکر یک شهروند بهایی را از گور بیرون کشیده و در بیابان‌های اطراف دماوند انداختند. به تازگی در فرم مربوط به صدور کارت ملی جدید، گزینه "سایر ادیان" حذف شده و متقاضیان باید معتقد به یکی از چهار دین رسمی اسلام، مسیحی، یهودی و زرتشتی باشند.

۱۳۹۹ بهمن ۱, چهارشنبه

بازداشت شش شهروند توسط نیروهای امنیتی در بوکان و نقده

 





خبرگزاری هرانا – روز سه‌شنبه ۳۰ دیماه، ۶ شهروند اهل شهرستان بوکان و نقده، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کردپا، روز سه‌شنبه ۳۰ دیماه ۹۹، شش شهروند ساکن شهرستان بوکان و نقده، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

بر اساس این گزارش، هویت این شهروندان حسین مهربان، هیرش رسول ‌پور، فواد محمد پور، فریبا احمدی و روژین محمد پور اهل شهرستان بوکان، و همچنین دیاکو زرتشتی اهل شهرستان نقده عنوان شده است.

بازداشت تمامی این شهروندان بدون ارائه حکم قضایی صورت گرفته و پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شدند.

فواد محمد پور پیشتر در تاریخ ۲۱ مردادماه ۹۹، بدون ارایه حکم قضایی و همراه با تفتیش منزل، توسط نیروهای امنیتی بازداشت، و روز شنبه ۲۹ شهریور ماه با تودیع قرار وثیقه و تا پایان مراحل دادرسی از زندان بوکان آزاد شد.


افزایش آمار خودکشی در کشور؛ مرگ روزانه ۱۵ نفر بر اثر خودکشی

 


افزایش آمار خودکشی در کشور؛ مرگ روزانه ۱۵ نفر بر اثر خودکشی

خبرگزاری هرانا – آمار قربانیان خودکشی در کشور در ۸ ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته است بطوریکه امسال، روزانه ۱۵ نفر بر اثر اقدام به خودکشی فوت کرده‌اند. در سال ۹۸، شایع‌ترین روش خودکشی، حلق‌آویز بوده و بیش از ۲۱ درصد خودکشی‌ها، با خوردن سموم اتفاق افتاده است و هنوز مصرف عمدی قرص برنج شایع‌ترین روش خودکشی در پایتخت و سپس در استان‌های متکی به کشت و زرع است. همچنین بر‌اساس گزارش وزارت بهداشت، از ابتدای اسفند ۹۸ تا پایان خرداد امسال، ۶۷۳۶ نفر بر اثر مسمومیت با مشروبات الکلی تقلبی به بیمارستان‌ها مراجعه کردند که ۱۰۴۳ نفر جان خودشان را از دست دادند. بیکاری و بحران‌های معیشتی، مشکلات اجتماعی و سیاسی، سرخوردگی‌های خانوادگی، همزمان با همه‌گیری ویروس کرونا و اعمال محدودیت‌های اجتماعی از مهم‌ترین دلایل خودکشی در ایران است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اعتماد، یک منبع آگاه در سازمان پزشکی قانونی کشور، خبر داد که آمار قربانیان خودکشی در ۸ ماه امسال از ابتدایی فروردین تا پایان آبان نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته است.

افزایش ۴.۲ درصدی تعداد قربانیان خودکشی در بازه ۸ ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل، در حالی در گزارش‌های سازمان پزشکی قانونی کشور ثبت شده که سال ۱۳۹۸، تعداد کل قربانیان خودکشی در کشور، ۵۱۴۳ نفر بود.

با یک محاسبه ساده، می‌شود گفت که سال ۱۳۹۸، به‌طور میانگین، روزانه ۱۴ نفر و در طول ۸ ماه از سال (معادل ۲۴۶ روز) ۳۴۴۴ نفر از مردان و زنان هموطن، جان خود را بر اثر خودکشی از دست داده‌اند در حالی که امسال، روزانه ۱۵ نفر بر اثر اقدام به خودکشی فوت کرده‌اند و حالا می‌شود نوشت: «بنا به آمار تجمیعی تعداد قربانیان خودکشی از ۸ ماه سال جاری، ۳۵۸۹ نفر از هموطنان‌مان، جان خود را بر اثر خودکشی از دست داده‌اند که این آمار، نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش یافته است.»

روانپزشکان بر این باورند که افزایش معنادار تعداد قربانیان خودکشی در کشور، باید همزمان با تغییرات و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در هر دوره زمانی خاص بررسی و ریشه‌یابی شود. در فاصله سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ و ظرف ۴۰۱۵ روز که شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، با چالش‌های عمیق مواجه بود، ۴۱ هزار و ۷۹ نفر از جمعیت کشور دست به خودکشی زدند که از این تعداد، ۲۷ هزار و ۷۵۲ نفر (به‌طور میانگین، روزانه ۷ نفر) جان خود را از دست دادند. از سال ۱۳۹۵، اجرای برنامه‌های کشوری پیشگیری از خودکشی و مداخلات حمایتی برای افراد دچار اختلالات روانی، آمار اقدام به خودکشی را در سراسر کشور در حدی کاهش داد که در این مدت، افزایش سالانه نرخ خودکشی در کشور، کمتر از یک درصد بود چنانکه سال ۱۳۹۶، تعداد قربانیان خودکشی در کشور، ۴۶۲۷ نفر و معادل ۵.۷ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش شد و تعداد قربانیان خودکشی در سال ۱۳۹۷ نسبت به سال ۱۳۹۶، ۰.۹ دهم درصد افزایش داشت. سال ۱۳۹۷، تعداد قربانیان خودکشی در کشور، ۵۱۰۱ نفر و معادل ۶.۲ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش شد و سال ۱۳۹۸، تعداد قربانیان خودکشی در کشور نسبت به سال قبل‌تر، ۰.۸ درصد، افزایش داشت. حالا، افزایش ۴.۲ درصدی در آمار تعداد قربانیان خودکشی، آن هم در بازه ۸ ماهه سالی که با کرونا و بیکاری و بی‌پولی و تورم و گرانی آغاز شد و هنوز هم با کرونا و بیکاری و بی پولی و تورم و گرانی هم نفس است، این پیام هشدار‌دهنده را دارد که «کرونا»، آدم‌ها را در مقابل فقر و مشکلات معیشتی، بی‌تحمل‌تر، شکننده‌تر، ناپایدارتر، عجول‌تر و ناامیدتر کرده است. در چنین اوضاعی، دیگر، مداخلات قدیمی و منسوخ ۴ سال گذشته و از جنس شعار و لبخند‌های زورکی برای زخم‌های عمیق آدم‌هایی که صبر و شغل و معیشت و امیدشان، زیر پای کرونا، له شده، کارایی ندارد و مسوولان حوزه حمایت روانی، باید به فکر نسخه‌های جدید‌تر و موثر‌تر باشند؛ نسخه‌هایی از جنس امید و امنیت و معیشت؛ همانچه که در این ۱۱ ماه؛ از ابتدای شیوع کووید ۱۹ از مردم ایران دریغ شد.

۸ ماه امسال، ایام سربه‌سر شدن گرانی و بیکاری و بی‌پولی بود برای هزاران انسان ناامید و ناآگاه از رویارویی با حجم و وزن کمرشکن بار سنگین چالش‌های اقتصادی گره خورده به چالش‌های روانی که در ماتم چگونه بیرون کشیدن گلیم پوسیده خود از این مرداب گل‌آلود و عمیق، آخرین راه را همان اول انتخاب کردند. بنا به اعلام روانپزشکان، برای درک وخامت شدت افسردگی‌های درمان نشده در جامعه ایران، باید آمار خالص از تعداد قربانیان خودکشی را حداقل ۲۰ یا ۳۰ برابر افزایش دهیم تا به رقم خام از موارد اقدام به خودکشی برسیم. سال ۱۳۹۸، مقاله‌ای در مجله داخلی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به قلم محسن رضاییان؛ رییس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران منتشر شد که شیوع اقدام به خودکشی متاثر از عوامل فرهنگی و منطقه‌ای را در خطه جنوب کشور، ۱۶.۸ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت و در شمال کشور ۱۱۷.۸ در ۱۰۰ هزار نفر جمعیت برآورد می‌کرد. نویسنده در این مقاله، مهم‌ترین عوامل موثر بر اقدام به خودکشی را در فهرست مفصلی شامل مهاجرت، تاهل و داشتن فرزند، سن، جنسیت، عوامل مذهبی و اخلاقی، تغییرات فصلی و دمایی، اختلالات روانی، تعارض و چالش‌های خانوادگی، عوامل بیولوژیکی، عوامل سیاسی – نظامی، سلامت جسمی، عوامل اقتصادی – فرهنگی و حتی نحوه انتشار و بازنشر اخبار خودکشی در رسانه‌ها طبقه‌بندی کرده بود.

روزهای پایانی تابستان سال ۱۳۹۷ و در آستانه روز جهانی پیشگیری از خودکشی، مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت گفت که مسمومیت با سم، حلق‌آویز کردن و استفاده از اسلحه گرم شایع‌ترین روش‌های خودکشی در ایران است. در همان ایام، علیرضا کاهانی؛ معاون پژوهشی سازمان پزشکی قانونی کشور، در گزارشی از شایع‌ترین روش‌های خودکشی در ایران ظرف ۱۰ سال منتهی به سال ۱۳۹۷ اعلام کرد: «حلق‌آویز کردن با فراوانی حدود ۵۰ درصد و مسمومیت با سموم، شایع‌ترین روش‌ها در این مدت بوده است. ۵۸.۹ درصد مردان و ۳۲.۴ درصد زنان قربانی خودکشی، روش حلق‌آویز را انتخاب کرده‌اند در حالی که ۵ درصد قربانیان مرد و ۲۴ درصد قربانیان زن، برای خودکشی به خودسوزی متوسل شده‌اند.»

تیر ماه امسال، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در گزارش جدیدتری از مرور روش‌های خودکشی در کشور، خبر داد که در سال ۱۳۹۸، شایع‌ترین روش خودکشی، حلق‌آویز بوده و بیش از ۲۱ درصد خودکشی‌ها، با خوردن سموم اتفاق افتاده است. نکته قابل توجه در اعلام سازمان پزشکی قانونی درباره خودکشی بر اثر مصرف عامدانه سموم، این است که هنوز مصرف عمدی قرص برنج (فسفید آلومینیوم) شایع‌ترین روش خودکشی در پایتخت و سپس در استان‌های متکی به کشت و زرع است.

کامبیز سلطانی‌نژاد؛ دبیر انجمن سم‌شناسی و مسمومیت‌های دارویی هم تایید می‌کند که با وجود ممنوعیت فروش قرص برنج در تمام استان‌ها، هنوز مصرف عمدی این سم آفت‌کش در استان‌های شمالی – گلستان، گیلان و مازندران – و استان‌هایی همچون لرستان که درآمدزایی از مزارع و باغات کشاورزی، سهم قابل توجهی از معیشت مردم را تامین می‌کند، بالا و نگران‌کننده است. بنا به اعلام سازمان پزشکی قانونی کشور، در سال ۱۳۹۸، ۹۱۹ نفر بر اثر مسمومیت با قرص برنج جان خود را از دست دادند که این عدد در مقایسه با سال ۱۳۹۷ و آمار ۸۲۵ نفری فوت‌شدگان با قرص برنج، افزایش ۱۱.۴ درصدی داشته ضمن آنکه استان‌های تهران با ۲۲۰ فوتی، مازندران با ۱۲۲ فوتی و گیلان با ۸۵ فوتی، در صدر آمار مسمومیت غیرقابل بازگشت با قرص برنج بوده‌اند. گزارشی هم که آبان ماه امسال توسط سازمان غذا و دارو منتشر شد، تایید می‌کرد که نه تنها مصرف عمدی داروها و مواد شیمیایی در دهه اخیر، رو به افزایش رفته، سال ۱۳۹۸، ۲۳۷۶ نفر و در ۵ ماه ابتدای امسال، ۱۰۶۲ نفر بر اثر مسمومیت دارویی فوت کرده‌اند که ۸۰ درصد این مسمومیت‌ها عمدی بوده است.

روش‌های اقدام به خودکشی، بخشی از جغرافیای این انتخاب تلخ است و نتایج بررسی کارشناسان پزشکی و سم‌شناسی و رصد آسیب‌های اجتماعی از شواهد ۱۱ ماه گذشته و همنشینی گرانی و بیکاری و بی‌پولی و ویروس کرونا، یک داده نهایی تلخ‌تر دارد؛ افرادی که در این ۱۱ ماه، عزم جدی برای خداحافظی با این جهان و متعلقاتش داشته‌اند، نشسته‌اند و روی یک صفحه کاغذ، فهرستی از روش‌های خودکشی را نوشته‌اند و از میان این همه، هر آنچه غیرقابل بازگشت‌تر را روی فهرست نه چندان مفصل‌شان، باقی گذاشته‌اند. پیام غیر قابل تفسیر افزایش ۴.۲ درصدی آمار قربانیان خودکشی در ۸ ماه امسال، چیزی نیست جز اینکه مردان و زنانی در همسایگی ما «بوده‌اند» که چنان به آخر خط رسیده‌اند که صرف‌نظر از هر تبصره زاید، فقط خواستار یک چیز بودند؛ دیگر در این دنیا نمانند.

حسین حسنیان‌مقدم؛ دانشیار سم‌شناسی بالینی و مسمومیت‌ها، آماری از مراجعات ۱۱ ماهه مسمومین ناشی از خودکشی با داروها یا مواد شیمیایی ندارد اما از مشاهدات خود در بیمارستان لقمان؛ بزرگ‌ترین مرکز ارجاع مسمومیت‌های کشور و خاورمیانه، چنین نتیجه می‌گیرد که: «به نظر می‌رسد مراجعات بیمارستان لقمان بابت مسمومیت ناشی از خودکشی ظرف ۱۱ ماه گذشته و در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، کاهش یافته اما سوال مهم این است که آیا، واقعا مصرف عامدانه دارو و مواد شیمیایی، کمتر از سال گذشته بوده یا اینکه خانواده و اطرافیان مسمومین عمدی، از ترس ابتلا به کرونا، جرات نکردند قربانی خودکشی را به بیمارستان منتقل کنند و فرد قربانی، در خانه فوت کرده و جسدش به پزشکی قانونی منتقل شده؟ پاسخ این سوالات هرچه باشد، کاهش مراجعات مسمومیت‌های عمدی، به مفهوم کاهش قطعی مصرف عمد و با قصد خودکشی داروها و مواد شیمیایی نیست. کاهش مراجعات مسمومیت‌های عمدی با دارو و مواد شیمیایی، حتی به معنای این هم نیست که حال مردم بهتر شده. بلکه خطر جدی‌تری را به ما گوشزد می‌کند؛ هرگونه تاخیر یا خودداری از ارجاع یک بیمار مسموم که دارو یا مواد شیمیایی را به قصد خودکشی و با مقادیر بسیار بالا مصرف کرده، زمان طلایی و در واقع، احتمال نجات بیمار را به ‌شدت کاهش می‌دهد چون تاثیر تدریجی دارو بر مغز، اکسیژن‌رسانی به مغز را مختل می‌کند و بنابراین، فرد مسموم حتی اگر هم زنده بماند، انسان سالمی نخواهد بود اگرچه که اغلب مسمومینی که با قصد خودکشی، مقدار زیادی دارو یا مواد شیمیایی مصرف کرده‌اند، فوت می‌کنند.»

پاسخ حسنیان‌مقدم، فرض جدیدی ایجاد می‌کند؛ اگر مراجعات مسمومیت‌های دارویی و مواد شیمیایی به بزرگ‌ترین مرکز احیای مسمومیت‌های کشور، در ایام شیوع کووید ۱۹ کاهش داشته، آیا ممکن نیست روش‌های خودکشی، تغییر کرده باشد؟ و آیا ممکن است افرادی که در این ایام سخت و نفسگیر، قصد خودکشی داشته‌اند، داوطلبانه و آگاهانه، یک راه بی‌بازگشت را انتخاب کرده‌اند تا هرگونه احتمالی برای نجات را در همان لحظه اول، صفر کنند؟

حسنیان‌مقدم در پاسخ به این فرض می‌گوید: «اگر واقعا این اتفاق افتاده باشد، اگر با پدیده تغییر روش‌های خودکشی به سمت روش‌های خشن‌تر مواجه باشیم، در واقع با یک خطر بسیار جدی روبه‌رو هستیم چون شانس نجات یک فرد قربانی مسمومیت عمدی، بسیار بالاتر از شانس نجات فردی است که خودش را حلق آویز می‌کند یا با اسلحه خودش را می‌کشد یا خودش را از بلندی پرتاب می‌کند. مقایسه سختی هم نیست؛ کسی که برای خودکشی، خودش را حلق آویز می‌کند و کسی که برای خودکشی، دارو یا مواد شیمیایی می‌خورد. شانس زنده ماندن کدا‌م‌شان بیشتر است؟»

محمد قدیرزاده؛ کارشناس مطالعات اعتیاد، به جای پاسخ به فرض افزایش خودکشی در ایام شیوع کووید ۱۹ در کشور و انتخاب روش‌های یکسره و بی‌بازگشت برای راحت شدن از بار این دنیا، میان‌بر می‌زند و از مرگ‌های ناشی از مصرف مشروبات تقلبی در این ایام می‌گوید؛ مرگ‌های ناخواسته و بدون برنامه‌ریزی قبلی.

«بر‌اساس گزارش وزارت بهداشت، از ابتدای اسفند ۹۸ تا پایان خرداد ۹۹، ۶۷۳۶ نفر بر اثر مسمومیت با مشروبات الکلی تقلبی به بیمارستان‌ها مراجعه کردند که از این تعداد، ۹۸۷ نفر دیالیز شدند و ۳۸۷ نفر نابینا یا کم‌بینا شدند. اما بر‌اساس گزارش سازمان پزشکی قانونی کشور، از کل مسمومان با مشروبات الکلی تقلبی در همین بازه ۴ ماهه، ۱۰۴۳ نفر جان خودشان را از دست دادند که دلیل فوت ۹۷۰ نفر، مسمومیت با متانول بود. این اعداد، نشان‌دهنده افزایش مصرف مشروبات تقلبی و البته، افزایش مرگ‌آوری مشروبات تقلبی است چون در سال ۹۷، مجموع فوتی‌های کشور بابت مصرف مشروبات تقلبی، ۲۵۹ نفر بود که دلیل فوت ۱۸۸ نفر از این تعداد، مسمومیت با متانول بود.»

فرید براتی سده؛ روانشناس، افزایش آمار خودکشی در هشت ماه امسال و ارتباط کاهش تاب‌آوری مردم در ایام شیوع کووید ۱۹ و تورم گرانی وفقر و بی‌پولی با تغییر روش‌هایی اقدام به خودکشی را تحلیل کرده است.

فرض من بر این است که در مدت شیوع کووید ۱۹ در کشور و ظرف ۱۱ ماه گذشته، افزایش بیکاری و تورم و دشواری تامین معیشت، اختلالات روانی را تشدید کرده و چون مردم، توانی برای پرداخت هزینه مداخلات و درمان روانپزشکی ندارند، شدت افسردگی در مبتلایان اختلالات شدید، ممکن است آمار اقدام به خودکشی و فوت ناشی از آن را افزایش داده باشد. آیا شما این فرض را تایید می‌کنید؟

در اینکه شیوع کرونا در این ایام، مزید بر علت شده و سلامت روانی مردم را تحت تاثیر قرار داده، تردیدی نیست و بسیاری از متخصصان اشاره می‌کنند که مشکلات روانشناختی ناشی از کرونا، بعد از کاهش شیوع بیماری آشکارتر می‌شود و افزایش خودکشی هم می‌تواند یکی از تبعات افزایش و تشدید اختلالات روانی مردم باشد.

۱۳۹۹ دی ۳۰, سه‌شنبه

بازداشت ۴ شهروند توسط نیروهای امنیتی در پیرانشهر

 

خبرگزاری هرانا – روز سه ‌شنبه ۳۰ دیماه، چهار شهروند از اهالی شهرستان پیرانشهر و نقده، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. بازداشت یکی از این شهروندان همراه با ضرب و شتم صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کردپا، سه ‌شنبه ۳۰ دیماه ۹۹، چهار شهروند از اهالی شهرستان پیرانشهر و نقده، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

بر اساس این گزارش، هویت این شهروندان رسول لاوازه فرزند محمد اهل شهرستان پیرانشهر، کریم خلیفانی فرزند سلیمان و حسام الدین خضری فرزند رسول، ساکنین روستای “کانی بداغ” از توابع شهرستان پیرانشهر و همچنین رحمان ابراهیمی فرزند علی اهل روستای “شاوله” از توابع شهرستان نقده عنوان شده است.

در این گزارش آمده است: نیروهای امنیتی رسول لاوازه را در محل کار خود، کریم خلیفانی و حسام الدین خضری را نیز در روستای محل سکونت شان بدون ارائه حکم قضایی بازداشت کرده اند. همچنین بازداشت رحمان ابراهیمی توسط نیروهای امنیتی در “پسوه” پیرانشهر و همزمان با ضرب و شتم صورت گرفته است.

تا لحظه انتشار این خبر، از دلایل بازداشت و محل نگهداری این شهروندان اطلاعی در دست نیست.

۱۳۹۹ دی ۲۷, شنبه

محکومیت آرش جوهری، فعال کارگری به تحمل ۱۶ سال حبس تعزیری

 

محکومیت آرش جوهری، فعال  کارگری به تحمل ۱۶ سال حبس تعزیری

حقوق بشر در ایران – امروز جمعه ۲۶ دی ماه۱۳۹۹، شعبه دادگاه انقلاب تهران با صدور دادنامه ای، آرش جوهری، فعال کارگری را از بابت اتهامات « اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور »، « فعالیت تبلیغی علیه نظام » و « تشکیل و اداره گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور » به تحمل ۱۶ سال حبس تعزیری محکوم کرد. 

به گزارش حقوق بشر در ایران، طی روزهای گذشته، آرش جوهری، فعال کارگری محبوس در اندرزگاه ۴ زندان اوین، که پیشتر توسط شعبه دادگاه انقلاب تهران از بابت اتهامات « اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور »، « فعالیت تبلیغی علیه نظام » و « تشکیل و اداره گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور » محاکمه شده بود در مجموع به تحمل ۱۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. این فعال کارگری در تاریخ ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۹، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از انتقال به بازداشتگاه ۲ الف سپاه واقع در زندان اوین منتقل و پس از اتمام بازجوئی به اندرزگاه ۴ این زندان منتقل شد و با اعمال ماده ۱۳۴ از قانون مجازات اسلامی و به فرض تائید این حکم در دادگاه تجدیدنظر تحمل ۱۰ سال از مجموع این حبس بر علیه آرش جوهری اجباری است. 

براساس دادنامه صادره توسط شعبه دادگاه انقلاب تهران که طی روزهای گذشته به این فعال کارگری در زندان اوین ابلاغ شد، آرش جوهری از بابت اتهام « اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور » به تحمل ۵ سال حبس تعزیری، از بابت اتهام « تشکیل و اداره گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور »  به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام « فعالیت تبلیغی علیه نظام » هم به تحمل ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. این فعال کارگری در مراحل اولیه بازداشت و بازجوئی از حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق شهروندی یک متهم محروم بوده است. 

لازم به ذکر است، آرش جوهری، در تاریخ ۱۵ مهر ماه ۱۳۹۹، در تهران به همراه۳ تن دیگر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و جهت بازجوئی و تفهیم اتهام به سلول انفرادی در بند ۲ الف سپاه واقع در زندان اوین منتقل شد و در حال حاضر در اندرزگاه ۴ این زندان بسر می برد. 

در حالی روند سرکوب فعالان مدنی و کارگری و سایر شهروندان ایران رو به افزایش است که علی خامنه ای به دفعات در صحبتهای خود ادعا کرده که در ایران هیچ شهروندی به صرف انتقاد مورد پیگرد قضائی و بازداشت قرار نمی گیرد اما اینگونه رفتارهای قهرآمیز حقیقت ماجرا از سرکوب و گسترش فضای امنیتی در ایران را نشان می دهد و گویای این امر است که حاکمان جمهوری اسلامی اساتید بزرگ در سفسطه, مغالطه و تفسیر به رای هستند.

در طی بیش از ۴۰ سال که از عمر حکومت جمهوری اسلامی گذشته همواره کارگران ایران با محرومیتهای گسترده دست و پنجه نرم کردند. این قشر از جامعه ایران برای احقاق مطالبات صنفی خود تجمعات و فعالیتهای مسالمت آمیزی را منطبق با ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر برگزار می کنند اما با توجه به نگاه سرکوبگرانه از حاکمیت این افراد با اتهامات دروغ و بدور از واقعیت احضار، بازداشت، بازجوئی و محکوم می شوند. 

برخورداری افراد از حق دادرسی عادلانه توسط دادگاهی بیطرف از جمله موارد مود تاکید در اسناد بین المللی حقوق بشر و همچنین ماده ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ نیز میباشد. 

 بلاتکلیف نگه داشتن افراد و همچنین عدم تفهیم اتهام فرد در زمان بازداشت، عدم امکان دسترسی به وکیل برای متهم ناقض, ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶، است. 

سرکوب شهروندان و بیان اتهامات امنیتی بر علیه آنها از جمله موارد ناقض حقوق بشر و در راستای سرکوب آزادی بیان و عقیده در ایران است و در اسناد بین المللی حقوق بشر در ماده ۱۹ اعلامیه جهانی و همچنین ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ نیز بر آن تاکید شده است. 

در ماده ۵ از قانون آئین دادرسی کیفری بر اطلاع یافتن متهم در اسرع وقت از اتهامات انتسابی و فراهم کردن حق دسترسی به وکیل و سایر حقوق دفاعی مذکور در قانون نیز مورد تاکید قرار گرفته است اما برخوردهای فراقانونی از سوی ارگانهای امنیتی ناقض قوانینی است که خود تدوینگر آن بودند و ادعای عمل بر آن را دارند. 


حکم اعدام

 رئیس کل دادگستری استان #البرز با اعلام این خبر مدعی شد که فردی   در تاریخ دوم اسفند سال ۱۴۰۱ همراه با تعداد دیگری از همدستان خود در جریان ت...