واقعیت زندان های ایران
نویسنده: مریم
افتخار
در طول بیش از
۴۰ سال حکومت
جمهوری اسلامی ایران، همواره زندانیان سیاسی و خانوادههایشان با انواع و اقسام
شیوههای غیراخلاقی و غیرقانونی تحت شدیدترین
شکنجه ها و آزار و اذیتهای روحی و روانی قرار گرفتهاند.دفتر کارنامه وزارت
اطلاعات سپاه و دیگر نهادهای بازداشت
کننده در جمهوری اسلامی ایران مسبوق به سابقه به این امر است. خانواده این افراد که
یک روز خبر دستگیری و ناپدیدشدن فرزندشان را میشنوند یا با حضور مأموران امنیتی در
منزل خود روبرو میشوند ... از همان روز درگیر دادخواهی و پیگیری وضعیت زندانی شان سرگردان راهروهای دادگاهها و زندان
ها میشوند... و وقتی حکم قطعی زندان تایید و صادر شد، دیگر همه بار مسئولیت
زندگی بقیه اعضای خانواده و فرد زندانی بر
دوش آنهاست.با آنکه
طبق اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق
بشر، شکنجه ممنوع است، اما بسیاری از بازداشت شدگان و زندانیان زندانهای ایران اعم
از سیاسی، عقیدتی، قومیتی و ... شکنجه را
در زندانها و بازداشتگاههای مختلف حکومت جمهوری اسلامی ایران تجربه کردهاند. رضا شهابی زکریا، راننده شرکت
اتوبوسرانی را بخاطر اعتراف کذب یکی از
همکارانش در حین رانندگی بازداشت میکنند. پیش از انتقال وی به زندان اوین
چند ساعتی او را بشدت در ناحیه سر، پهلو و گردن مورد ضرب و شتم قرار میدهند
بطوریکه موجب مصدومیت جدی او در ناحیه گردن میشود. سپس وی را به مدت ۱۹ ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین زیر نظر وزارت اطلاعات تحت شکنجه و فشار های روحی و روانی
قرار میدهند. آقای شهابی میگوید: "او را بر صندلی نشانده و دست و پایش را با
چسب به صندلی می بستند و به سر، پا و
گردنش ضربه می زدند . گردن و کمر او به دلیل ضربات در طول دوره بازجویی، به شدت
مصدوم شد و سال ها بعد از ناحیه کمر و گردن تحت عمل جراحی قرار گرفت."
"همچنین او را در سلولهایی با بوی بد فاضلاب، صدای بلند هواکش و چراغی که
همیشه روشن بود نگهداری می کردند. در طول ۱۹ ماه بازجویی، آقای شهابی در حالی که چشم بند داشته و او رو به دیوار می نشاندند، بارها مورد ضرب و
شتم با دست و پا، باتوم و ابزارهای دیگر قرار میگیرد." او در طول دوره
بازجویی به علت مصدومیت ناشی از شکنجه ها، توان نشستن و ایستادن نداشت و مامورین
زندان اقدامی برای درمان او نمیکردند، وقتی او زیر شکنجه، حاضر به پذیرش خواسته
بازجویان نشد، واعترافات اجباری به جرمی که هرگز انجام نداده بود را نمی پذیرد، به
او میگویند حکم ۲۰ سال زندان به او می دهند، و
اجازه هواخوری و ملاقات هم به او نمیدهند."پس از مدتی برای شکنجه روحی روانی
هرچه بیشترش،به او میگویند که حکم بازداشت همسر و خواهرش نیز صادر شده و سپس او را
در سلولی میبرند که صدای زنان میآمده، تا او اینطور تصورکند که اعضای خانواده اش
نیز بازداشت شده اند. "مادر آقای شهابی بر اثر فشارهای عصبی ناشی
از 'دستگیری فرزندش ' سکته میکند و فوت میکند اما به آقای شهابی
اجازه حضور در خاکسپاری مادرش داده نمیشود. سپیده
قلیان فعال اجتماعی، در ۲۷ آبان در
شهر شوش و در جریان تجمعات کارگران هفت تپه بازداشت و از همان ابتدا مورد ضرب و
شتم شدید قرار میگیرد.در طول دوره بازجویی. "با کابل به کف پا و دستهایش میزدند و باطوم در کمرش
میکوبیدند؛ چشمانش را با چشم بند میبستند و او را با لگد های متوالی محکم زده و
او را به در و دیوار میکوبیدند. "وقتی خانواده در اولین ملاقات خانم قلیان
را میبینند از 'شدت شکنجه توانایی راه رفتن نداشت ' . تجاوز جنسی به زندانیان زن و مرد، یکی دیگر از
شکنجه های بسیار رایج در زندان های ایران است. از آنجا که این نوع شکنجه، آثار روحی روانی بسیار مخرب و ماندگاری بر روحیه افراد مورد تجاوز قرار گرفته دارد و
علاوه بر این، باعث خجالت و شرمساری آنها میشود، لذا تنها تعداد کمی از زنده
ماندگان این موارد، حاضر شدهاند که با رسانههای اجتماعی مصاحبه کنند. در چند برهه از تاریخ جمهوری اسلامی ایران، حکومت ایران
متهم به تجاوز جنسی گسترده به زندانیان سیاسی شد. در مصاحبه ای
که با اقای محسن مخملباف انجام شد و در news.gooya.com
منتشر شد، از ایشان میپرسد: آقای مخملباف، به نظر شما
تجاوز جنسی به زندانیها در زندانهای جمهوری اسلامی تا چه حد میتواند صحت داشته
باشد؟و آقای مخملباف در جواب میگوید: قطعا صحت دارد. از مدارک و شواهد برملا شده
از کسانی که مورد تجاوز جنسی واقع شدند و به اقای مهدی کروبی مراجعه کردهاند و همچنین از طريق
ايميلهایی که به ما در مورد تجاوزهای
جنسی، دستگيریها و کشتههايی که هنوز وضعيتشان معلوم نيست makhbalbafsazegara@gmail.com
اطلاع داده میشد و از ما درخواست کمک میکردند، میتوان با اطمینان این مسیله را
تایید کرد. البته اين اتفاق جدیدی نيست، فقط الان رو شده است. سی سال است که در
زندان های جمهوری اسلامی یک چنين اتفاقها و شکنجه هایی رخ میدهد. ." بگفته محسن مخملباف ، بسیاری از
زندانیان نیز تهدید شدند که به اقوامشان تجاوز میشود مانند محمدعلی
ابطحی که بعد از ملاقات با خانوادهاش در زندان، تهدید شد که اگر اعتراف نکند، به
همسر و دخترانش تجاوز میشود. در دوران ریاست جمهوری محمود
احمدینژاد و اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط پلیس، افرادی که به جرم برهم
زدن امنیت اجتماعی در زندان کهریزک حبس شدند از تجاوز، برهنه کردن عورت و ادرار بر
روی زندانیان سخن گفتهاند. مقامات و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران،
برای اینکه اخبار و آمار این شکنجه ها به گوش مردم دنیا نرسد و بتوانند خود را به
عنوان یک کشور بشر دوست و تابع اعلامیه جهانی حقوق بشری که زیر آن را امضا زده اند،معرفی
کنند، حتی خانواده های این زندانیان را تهدید میکنند که در صورت مصاحبه با شبکه
های اجتماعی در مورد وضعیت فرزند یا همسر زندانی شان شرایط زندان و بازداشت را سخت تر میکنند و یا
حتی بقیه افراد خانواده را نیز بازداشت میکنند . پدر
امیرحسین مرادی از بازداشتشدگان اعتراضات آبان 1398 که به اعدام محکوم شد ، بدلیل
فشارهای روحی وارده از سوی نیروهای امنیتی و تهدید برای سکوت در رابطه با وضعیت
پرونده فرزندش، صبح دوشنبه ۷ مهر ۹۹ دست به خودکشی زد و جان خود را از دست داد. بعد
از اعدام ناگهانی و بدون اطلاع قبلی کشتی گیر معروف ایرانی، نوید افکاری ، مامورین
سپاه اطلاعات ایران نه تنها به خانواده وی اجازه گذاشتن سنگ قبر برای فرزند از دست
رفته شان را ندادند، بلکه ساعاتی بعد از بازداشت موقت پدر و برادرش قبر
بتنی او را نیز تخریب کردند. مامورین اطلاعات به منظورشکنجه و آزار روحی
هر چه بیشتر خانواده نوید ، دو برادر دیگرش را ماههاست که در سلول های انفرادی و
در شرایط بسیار نامناسب نگه داشته اند. پس
از اعدام دو زندانی سیاسی اهوازی به نامهای عبدالله کرملاچعب و قاسم بیت عبدالله
در روز یکشنبه ۱۳ مردادماه 1398 ، در زندان فجر دزفول، مأموران اطلاعاتی به
منزل آنها حمله کرده ونه تنها مانع
برگزاری هرگونه مراسم عزاداری میشوند بلکه
خانواده آنها را نیز تهدید میکنند که در صورت برگزاری مراسم عزاداری، زنان خانواده
را نیز بازداشت خواهند کرد. همچنین آنها بدون هیچ دلیل قانع کننده و حتی حکمی از
سوی قوه قضائیه، برادران
قاسم بیت عبدالله به نامهای عادل، جاسم و هاشم را از روستای چعب شهرستان شوش
بازداشت و با خود بردند. با آنکه طبق ماده 9 اعلامیه جهانی حقوق بشر، احدی را نمیتوان
خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد ، مامورین اطلاعات سپاه خانم صبا کرد
فشاری را بدلیل اعتراض به گرانی و تلاش برای دادخواهی زندانیان سیاسی و زندانیان
گمنام و هچنین اعتراض علیه حجاب اجباری، با عنوان زندانی سیاسی بازداشت کرده و قوه
قضاییه او را به 24 سال زندان محکوم کرد.
آنها همچنین به خانواده او نیز رحم نکرده
مادر ایشان به نام راحله احمدی را به جرم دادخواهی و اعتراض به بازداشت
دخترش، به دوسال و هفت ماه حبس محکوم کردند. یاسمن آریانی در اعتراض به تبعیض علیه
زنان و بخاطر اعتراض به حجاب اجباری به عنوان زندانی سیاسی به 9 سال و هفت ماه حبس
محکوم شد و وقتی که مادرش منیره عربشاهی به خاطر دادخواهی فرزندش به بازداشتگاه
مراجعه میکند، مامورین او را هم بازداشت کرده و به 9 سال و هفت ماه حبس محکوم
میکنند. داستان به اینجا خاتمه پیدا نمیکند. اگر این زندانیان بتوانند جان سالم از
زندان های ایران به در ببرند، بعد از آزادی تازه مشکلات آنها در زندگی اجتماعی و
در بین مردم جامعه شروع میشود. اسم زندان همانند لکه ننگی بر روی پیشانی آنها تا
آخر عمر باقی می ماند .از کار یا حرفه ای که
پیش از بازداشت شدن، داشته اند اخراج میشوند و در هیچ کجا به آنها کار داده
نمیشود. در نتیجه به مرور و بصورت ناخودآگاه، دچار افسردگی های حاد و دیگر
بیماریهای مزمن میشوند و کم کم در انزوای خود فرو میروند. در برخی مواقع ، اتفاقات بغرنج دیگری به این بحران دامن
میزند. آیا به نظر شما، فرد زندانی ای که
پدر یا مادرش از غصه زندانی شدن اش سکته یا فوت کرده است، دیگر امید یا انگیزه ای
برای ادامه زندگیش میتواند داشته باشد؟ از
آنجا که فرهنگ روانکاوی و بازپروری زندانیان در فرهنگ جمهوری اسلای ایران نهادینه
نشده، لذا این افراد در جامعه تبدیل به یک موجود طرد شده و خطرناک میشوند. فرزندان
و دیگر اعضای خانواده این زندانیان نیز از این مقوله مستثنی نیستند و آینده روشنی
در انتظار آنها نیز نیست. به دلیل سو سابقه والدین شان، از سوی
دیگر افراد جامعه ، همکلاسیها ، همکاران و حتی همسایه ها طرد میشوند و دیگر کسی
تمایل به ارتباط داشتن با آنها ندارد . بنابراین
جمهوری اسلامی ایران علاوه بر شکنجه، حبس و یا حذف زندانیان سیاسی ، بطورغیر مستقیم
خانواده های آنها را نیز از چرخه زندگی خارج و امنیت و آرامش اجتماعی و شغلی رو از
آنها میگیرد.
منابع :
سازمان حقوق بشر ایران. گویا نیوز،هرانا. رادیو فردا.
بی بی سی. دویچه وله
#MARYAM_EFTEKHAR
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر