هُواللّه
ای ياران عبدالبهاء در بين افواج امواج در محيط اعظم
در وقت طوفان نامه ياران خواندم چون موج محبّت لِلِّه
و فی اللّه اوج گرفت بتحرير جواب پرداختم تا بدانيد که نامه شما
چه تأثيری نمود مدتی بود که در امريک در محافل و کنائس دور
و نزديک آهنگ خوشی بلند بود يکی نعره يا بهاءالابهی ميزد
يکی فرياد يا علی الاعلی بلند مينمود در هر شهر ولوله و غلغله
و در ارکان عالم امکان اهتزاز و زلزله بود ايّامی چنين در
سبيل نور مبين بگذشت بيگانه و آشنا حيران بودند که اين
چه طوفانی است شبههئی نيست که پايان اين طوفان طراوت
و لطافت بوستان و گلستان است البته گريه ابر بهاری خنده
چمن گردد و باران و بوران را نهايت سبزی و خرّمی کوه و
بيابان حال الحمدللّه در شدّت طوفان کوه و بيابان امريکا
پر گل و ريحان گرديد البتّه نفحات معطره از اين کشور بسائر
اقاليم منتشر گردد ياران ايران فی الحقيقه هر بلائی تحمّل نمودند
هر دم جام پر زهری چشيدند و ساغر فدا در نهايت سرور
نوشيدند گهی در زير زنجير بودند و گهی در تهديد شمشير
مؤمن ممتحنند و ثابت و مؤتمنند هر يکی سراجی است و
هر نفسی نفيس در نهايت ابتهاج در اين ايّام در کشور باختر
اختر خاور تأييدی جديد فرمود ياران معدودی بقوّه انجذاب
دوستان ايران ديده شد اميد چنان که آن جانفشانی و انجذاب
وجدانی و شعله دل و جانی در اقليم غرب نيز جلوه نمايد تا خاور
و باختر هر دو هم آغوش گردند و پر جوش و خروش شوند
و نورانيّت الهی آفاق را روشن و منور نمايد جميع دوستانرا
فرداً فرداً دست در آغوش نموده از قبل من مصافحه بفرمائيد
و عليکم البهآء الابهی ع ع
مکاتیب عبدالبهاء جلد 4 ص 135/136
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر