کودکان کار در ایران
نویسنده: مریم افتخار
کودکان کار به کودکانی گفته میشود که
عمدتا بخاطر فقر و گرسنگی خود و بعضا کل خانواده مجبورند بیشتر ساعات عمر
خود را در شبانه روز به
صورت مداوم و پایدار به کار کردن در کارخانهها،
کارگاهها، ساختمان ها، خیابانها ،معادن و یاکشاورزی، و حتی روسپیگری بگذرانند.به عبارت بهتر، بسیاری از این قربانیان کوچک
فقر، کمک خرج خانواده و برخی دیگر خود به تنهایی عهده دار مخارج
کل خانواده هستند. این کودکان به جای اینکه
همانند دیگر کودکان سراسر دنیا ، وقت خود را به تحصیل در مدرسه، یا بودن در کنار
خانواده و بازی و تفریح با هم سن و سالان خود بگذرانند ناچارند در شرایط بسیار
نامطلوب از نظر تغذیه و بهداشت، به انجام کارهای سخت .و طاقت فرسا در مکانهایی که
مناسب سن و روحیهی آنها نیست بپردازند و برخی مواقع به دلیل فقر جسمی و علمی به راحتی بازیچه
دست بزهکاران حرفه ای اعم از قاچاق چیان انسان، سارقین یا باندهای توزیع مواد
مخدر، عوامل ایجاد خانه های فساد و فحشا قرار میگیرند و سرنوشتی به جزکارگری بردهوار،
روسپیگری و نهایتا فروش اعضای بدنشان در
باندهای قاچاق انسان، در انتظارشان نیست. این نوع کار کودک، از نظر بسیاری از
کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود. مادهی ۳۲ پیماننامهی حقوق کودک، دولتهای عضو را موظف میکند تا
نه تنها زمینههای رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی تمام کودکان را فراهم
کنند.بلکه با هرگونه سوءاستفاده و بهرهکشی اقتصادی از این کودکان نیز مقابله کند.
و ایران در سال 1370 این پیماننامه را امضا کرد و در سال 1373 مفاد آن به تأیید
مجلس رسید. از طرف دیگر، ایران مقاولهنامهی شمارهی 182 مصوب ژوئن ۱۹۹۹ سازمان جهانی کار در مورد «ممنوعیتِ بدترین اَشکال کار
کودکان» که طی آن کار کردن کودکان در ۳۶ شغل از جمله
کار در گندابها، جمعآوری، حمل و دفن زباله ممنوع اعلام شده است را
پذیرفت . از عمده ترین عوامل به یغما رفتن
کودکی این کودکان و سرازیر شدن آنها به
خیابانها میتوان به عوامل مختلف اقتصادی از قبیل فقر ،شیوع بالای بیکاری، بحران
بلوغ، فرار از خانه، اعتیاد و بزهکاری ، سوء استفاده توسط بزرگسالان، عوامل
اجتماعی مانند ، مهاجرت از روستاها و
شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و یا حتی به کشوری دیگر ، عوامل خانوادگی از قبیل ،
مشاغل کم درآمد یا ناتوانی جسمی پدر خانواده در تامین هزینه ها، خانواده های پر
جمعیت ،یا خانواده های پرتنش، فوت یا جدایی والدین، اعتیاد در خانواده و همچنین نبود نظارتهای دولتی و قوانین حمایتی در دفاع از حقوق کودکان اشاره کرد. به طور کلی می توان فقر را به عنوان مهمترین
عامل این مسیله و دیگر عوامل اجتماعی و خانوادگی را به عنوان محرک های تاثیرگذار در شکل گیری پدیده کودکان خیابانی و کودکان کار دانست. بر اساس آمار سازمان جهانی کار (ILO)،
سالانه حدود ۲۵۰ میلیون کودک ۵ تا ۱۴ ساله در جهان، محروم از کودکی کردن شده و به کودکان کار جهان
میپیوندند. از میان این تعداد، ۱۲۰ میلیوننفر از آنها به طور تمام وقت مشغول به کار در بازار کار میشوند.که ۶۱ درصد این کودکان در آسیا، ۳۲درصد در آفریقا و ۷ درصد درآمریکای لاتین زندگی میکنند.
با علم به اینکه در مورد هیچ چیزی نمیتوان هرگز آمار دقیقی در جمهوری اسلامی ایران
بدست آورد نه آمار بیکاری،نه فقر ، نه مرگ های ناشی از بیماری خاص، بازداشتهای غیر
قانونی و هزاران مسیله دیگر، اما طبق آمارهای غیر
رسمی اعلام شده در سایت دویچه وله، حدود هفت میلیون کودک کار در ایران وجود دارند که
نیمی ازآنها، اتباع کشورهای همسایه هستند.بنا به گفته "محیا واحدی"،
فعال حقوق کودک و دبیر سمینار تخصصی کودکان کار، میانگین سنی کودکان کار در
ایران بین ۱۰ تا ۱۵ سال است اما یادمان نرود که
کودکان کار کمتر از ۵ سال و حتی نوزادی
که در آغوش مادر و به اجبار وارد چرخه کار میشود نیز جز کودکان کار محسوب میشود. وضعیت اقتصادی این چند سال اخیر ایران، شرایط معیشتی همه
مردم بالاخص خانواده های فقیر را بشدت
وخیم تر کرده و دیدن هر روزه صحنه دلخراش کودکان زباله گرد ی که تا کمر در
سطل زباله خم شده و در حال زبالهگردی هستند، دیگربه یک امر عادی و تکراری تبدیل
شده و برخلاف روزهای اول، دیگر دل هر
رهگذری را نمی لرزاند و فکر کسی را درگیر خود نمیکند. طبق مادهی 79 قانون کار در ایران «به کار گماردن افراد
کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر
و دختر) ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود.» و مادهی
83 قانون کار بر زیانآور نبودن کارهای ارجاعی برای کارگران نوجوان 15 تا 18 سال
سن با این مضمون تأکید میکندکه «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز
ارجاع کارهای سخت و زیانآور و خطرناک و حمل بار بیش از حد مجاز با دست ، استفاده
از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است» وطبق ماده ۳ ، بند یک کنوانسیون
شماره ۱۳۸ کودک ،درباره حداقل سن کار ( قوانین بین الملل
) : حداقل سن برای آغاز به کار در هر شغلی که به اقتضای طیبعتش،
یا به دلیل شرایط و فضای انجام کار، ممکن است به تندرستی، ایمنی یا اخلاق نوجوانان
آسیب رساند از ۱۸ سال کمتر
نخواهد بود. در مقابل همه این قوانین ، مادهی 188 قانون کار
را داریم که با رسمیت دادن به مشاغل خانگی میگوید: «کارگران کارگاههای خانوادگی
که انجام کار آنها منحصراً توسط صاحبکار، همسر و خویشاوندان نسبی درجهی یک
انجام میشود، مشمول مقررات قانون کار نمیباشد.» و همچنین مادهی 196 قانون کار در ایران، کار کودکان در کارگاههای
کوچک زیر 10 نفر را مجاز دانسته است. همین مادهی
قانونی است که فرصت سواستفاده را به بسیاری از کارفرمایان برای استخدام کودکان با
دستمزدی ناچیز برای ساعات کاری زیاد کودکان به آنها می دهد.. کارگاههای کوچک
ریسندگی و خیاطی، گاراژها، مکانیکیها، محلهای تفکیک زباله با تکیه بر این
قانون، به طور رسمی کودکان زیر سن قانونی را به کار میگیرند، و آسیبهای وارده به
این کودکان در چنین محیط های کاری در هیچ جایی ثبت نمیشود. محرومیت از کودکی، بازماندگی
از تحصیل در مدرسه و آسیبهای جسمنی و روانی کار، درد مشترکی است که در بین تمام
کودکان کار ایران و اقصا نقاط جهان وجود دارد. عوارض فیزیولوژیکیای که کارهای سنگین و نامناسب در آینده بر بدن این کودکان معصوم میگذارد بر همگان واضح و مبرهن است. مثال
ساده آن، کودک زبالهگردی است که همیشه کوهی از زباله را به سختی بر روی کمرش حمل میکند و قطعاً در آینده، ستون فقراتش دچار مشکل حاد
خواهد شد.شایان ذکر است که طبق
آمارهای رسمی تنها در تهران حدود ۴۷۰۰ کودک در بخش زبالهگردی کار میکنند. از سوی دیگر
محیط کار کودکان، چه در خیابان و چه در کارگاهها، بسیار محیط پرآسیب و
پرتنشی است. این کارگاهها که معمولا مجوز کار نداشته و غیر قانونی هستند و یا به طور غیر قانونی و بدون نظارت دولتی بر آنها ،
کودکان را به عنوان نیروی ارزان به کار میگیرند محیط ناامنی پر از تجاوز، ، خشونت
کلامی و رفتاری ، فحاشی و… است. .متاسفانه محل خواب و استراحت کودکان خیابانی بی
سرپرست اغلب در مناطقی است که عموماً درگیر مشکلات اجتماعی مثل اعتیاد، تنفروشی و
آسیبهایی از این قبیل هستند این بحران ها و تجربه های سخت کودکی با عث می شود تا در آینده این افراد جزیی
از طبقهی فرودست و سرخورده جامعه باشد و نتوانند مهارت های لازم برای بروز
استعدادهایشان در زندگی بزرگسالی خود را بدست بیاورند و بعید نیست که خود آنها والد یا والدهی یک کودککار دیگر نیز بشود .علاوه بر دستمزد ناعادلانه و
ناچیز دریافتی در ازای ساعات کاری زیاد این کودکان، که معمولا بین 10 تا 12 ساعت
کار بی وقفه در شبانه روز است و متاسفانه چیزی از آن دستمزد به خود آنها نمیرسد و پدر
و یا شخص بزرگتر دیگری آن را تصاحب میکند. سواستفاده و آزار جنسی آنها در محیط کار گواه بخش پررنگ
دیگری از زندگی این کودکان کار است.. بنا به گفته مینو محرز، رئیس مرکز
تحقیقات ایدز ایران، چهار تا پنج درصد از
کودکان کار به ایدز مبتلا هستند، که یک سوم آنها بین 10 تا 14 سال و دو سوم دیگر
15 تا 18 سال سن دارند. که این میزان ابتلای کودکان کار به اچآیوی با نرخ ابتلای
کارگران جنسی برابر است. همچنین رضا قدیمی، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری
تهران، سه سال پیش اعلام کرد که نود درصد از کودکان کار مورد تعرض و
سواستفاده جنسی قرار میگیرند. اما از ترس تحقیر شدن و یا به سخره گرفته شدن از
طرف همسن و سالانشان جرات حرف زدن درباره این اتفاقات را ندارند. و در واقع فقط
میخواهند درد له شدن حرمت و شرف انسانی شون رو تحمل کنند و دیگه جایی برای تحمل
درد تحقیر و تمسخراز سوی دیگران رو ندارند. به گفته یکی از فعالین حقوق کودک
درتهران پسر بچه هشت ساله ای که قبلا در یک
سماورسازی از هشت صبح تا یازده شب در ازای دستمزد بسیار کمی کار میکرده از صاحبکار
قبلیاش کتک میخورد و مورد تجاوز قرار گرفته بود اما از ترس بیکار شدن، اعتراض هم نمیتوانسته بکند.در بخش پایانی صحبتم در مورد کودکان کار
درایران که زاییده فقر جامعه هستند، میخواهم به کودکان تشنه روستاهای سیستان و بلوچستانی اشاره کنم که بخاطر رفع تشنگی و به دلیل عدم رسیدگی و بی
تفاوتی مسیولین دولتی جمهوری اسلامی ایران، برای دسترسی اهالی روستاهای این
استان به لوله کشی آب آشامیدنی ، هر روزه این کودکان به کنار این هوتک ها می روند تا آب آشامیدنی
خانواده را از همان گودال آبی بردارند که همچنین برای مصارف کشاورزی و حیوانات
اهلی و وحشی منطقه استفاده می شود. این آب
آلوده مشکلات گوارشی زیادی برای مردم
منطقه ایجاد میکند. به طوری که برخی کودکان مدت ها از دل درد رنج میبرند،
اما بازهم با این حال مجبورند برای رفع تشنگی و دیگرنیازهای روزمره خود و خانواده
شون از همین آب آلوده استفاده کنند. و سالهاست که متاسفانه پیوسته شاهد
غرق شدنشان در این هوتک ها هستیم. از یک طرف حتی تصور این مسیله که یک
انسان آن هم در این کشور غنی و ثروتمند، مجبور باشد برای رفع تشنگی اش از همان آبی
بنوشد که حیوانات نیز پوزه شان را در همان
آب میکنند بسیار دردناک است و دردناک تر از آن این که این هوتگ های بی رحم «فاطمه»های ۳ ساله ، محمد های 5 ساله،
«یحیی»های ۲ ساله و «یسنا»های ۵ ساله زیادی رو به
کام خود فرو میبرند. و جانشان را میگیرند. موضوع به همین جا ختم نمیشود. در این
گودال های بزرگ اب آلوده جانوران گرسنه ای شبیه به تمساح به نام گاندو هم زندگی
میکنند که پیوسته طعمه های خود را از میان
افرادی که به کنار این هوتک ها می روند تا اب اشامیدنی شان را بردارند یا شستشویی
انجام دهند ، انتخاب میکنند. امیر حمزه» پسر بچه 9 ساله ای که به
همراه مادرش برای شستن لباسهایشان و برداشتن آب مورد نیاز به هوتگ میروند و
زمانی که مادر مشغول شست و شوی لباسها میشود امیرحمزه طعمه جدید تمساح پوزه
کوتاه یا همان گاندو میشود. این کودک بر اثر حمله گاندو دستش از مچ قطع شد و حالا باید برای
ادامه زندگیاش با یک دست به شرایط جدید عادت کند.
پدر امیرحمزه میگوید با وجود اینکه در طی سالهای گذشته این چنین حوادثی چندین بار
در این روستا اتفاق افتاده، ولی متاسفانه مسئولان از دهیاری و شورای روستا گرفته
تا فرماندار هیچ اقدامی برای تامین آب لولهکشی و فکری برای مهار این تمساحهای
گرسنه نکردهاند. سی رایت میلز(جامعه
شناس آمریکایی) گفته زیبایی دارد که بی ارتباط با موضوع بحث امروز ما در مورد
کودکان کار نیست. او میگوید :وقتی یک
مساله تعداد زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار میدهد و مشکل تعداد زیادی از مردم
میشود باید ریشههای این مساله را فراتر از افراد و نه بطور خصوصی بلکه در
ساختارهای اجتماعی یعنی در چارچوبهای کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یک دولت بررسی
کرد. . دولت جمهوری اسلامی ایران همه چیز را میبیند و می فهمد اما خود را به ندیدن و نفهمیدن می زند
و تنها هدفش غارت زندگی ملت بی پناه و
معصوم ایران است و حتی ذره ای از این ثروت های هنگفت زمینی و زیرزمینی اش خرج مردم
مستمند آن نمی شود.
منبع:
خبرگزاری پانا. رادیو فردا. بی بی سی فارسی. S.P.W.S.C.. خبرگزاری مجلس شورای اسلامی.
کنوانسیون حقوق کودک.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر